بدون شک یکی از محبوب ترین قهرمانان جنگ دوم قره باغ سرهنگ تهران منصیموف از نیروهای ویژه نخجوان بود. برخی از تصاویر نبردهای وی در مسیر هادروت و شوشا در آن زمان به سرعت در شبکه های اجتماعی در حال انتشار بود. در این نبردها، تهران منصیموف و سربازانش با گذر از جنگلها و کوهها، جایی که عبور از آنها دشوار بود، به سمت شوشا پیشروی کردند.
به گزارش بخش فارسی گروه خبری ایانتی، سرهنگ برای اولین بار در مورد این نبردها، در مصاحبه با روزنامه «شرق قاپیسی» نخجوان، درباره چگونگی پیشروی آنها به شوشا، درباره سربازان و افسران نیروهای ویژه نخجوان که پیروزی با جان و خون آنها بدست آمد، صحبت کرد.
“در طول جنگ، ما در مسیر هادروت-فضولی-خوجاوند، هادروت-شوشا، هادروت-خانكندی تقسیم شدیم. یکی توسط شهید ما آنار علیاف و دیگری توسط من هدایت می شد. من می خواهم یک قسمت از اولین نبرد را با شما به اشتراک بگذارم. جنگ در مسیر هادروت ادامه داشت. آنجا یک موقعیت جغرافیایی بسیار پیچیدهای دارد: هم کوهستانی است و هم جنگلی. ما منطقه را به خوبی نمی شناختیم. زیرا این مکان سالها توسط ارمنیها اشغال شده بود. ما می دانستیم که هر چقدر هم پاکسازی کنیم، هنوز هم مکان های ناشناخته ای وجود خواهد داشت. آنها در شهر کمین کردند. اگرچه سربازان ما برای اولین بار وارد نبرد میشدند، اما کمین آنها را شکافتند. باید بگویم که ما هر مأموریتی را که پیش رویمان قرار میدادند انجام میدادیم.”
این سرهنگ آذربایجانی سپس درباره آزادسازی شوشا صحبت كرد. وی گفت، گروه تحت هدایت وی در داشآلتی و اطراف آن تقویت شده و به بقیه نیروهای ویژه اجازه نفوذ به شوشا را داده است. چندین روز در آن مسیر نبردهای بسیار سنگینی رخ داده است.
سرهنگ می گوید: «راهی به شوشا است. به دلیل باز نشدن جاده، نبردهای پیچیده و سنگینی درگرفت. دشمن تمام نیروهای خود را در آن منطقه بسیج کرده بود. به ما دستور جدیدی آمد که مانع از دست دادن نیروی انسانی و زمان در مناطق مینگذاری شده شویم. بعلاوه ۳ تیپ دیگر را تحت امر من در آوردند. برای ایجاد شرایط برای نیروهای ویژه باید منطقه داشآلتی را کنترل و نیروهای دشمن را آنجا نابود می کردیم. تا آن زمان، نیروهای ویژه وارد شوشا می شدند. ما باید می جنگیدیم و توجه دشمن را بر روی خود نگه میداشتیم تا اینکه دیگر نیروهای ویژه از جنگل عبور میکردند و وارد شوشا می شدند. در آن روز به قیمت خون شهدای خود به هدف رسیدیم و در تاریخ ۴ نوامبر داشآلتی را از اشغال آزاد کردیم. در روزهای بعد، ما ضد حمله های متعدد دشمن را دفع کردیم. من می خواهم بر شجاعت نیروهای ویژه نخجوان در این نبردها تأکید کنم. به ویژه، شجاعت انار علیاف و نهاد بابائف، قهرمانان بزرگ رنات شیخنبیاف، علی کریموف و النور شیرینوف نمونه ای برای نسل های آینده ما است.
ارمنی ها میگفتند که ما آنها را [با گلوله] می زدیم و نیروهای آذربایجانی دوباره دو باره بلند میشدند و میجنگیدند. در واقع، در آن نبردها، نیروهای ویژه نخجوان اراده خارق العاده، فداکاری و دلاوری فوق العاده ای از خود نشان دادند … در تاریخ ۶ نوامبر ، نیروهای ویژه ما در نزدیکی شوشا درگیر یک نبرد تن به تن بودند. در هر ۴ واحد نظامی درگیر در آن نبرد، نیروهای ویژه نخجوان حضور داشتند. هفتمین روز ماه، پرچم باشکوه خود را در شوشا به اهتزاز در آوردیم و اولین اذان خوانده شد. بیان این احساسات با کلمات بسیار دشوار است.صدای اذان و سرود ملی به زخمیهای ما زندگی دوباره میداد. بلافاصله پس از آزادسازی شوشا، اولین دعای من این بود که برای روح فرزندان قهرمان و رزمندگان شجاع خود دعا کنم، تا با اشک شوق خدا را شکر کنم. سپس دشمن ضد حمله آغاز کرد ولی از این حملات جلوگیری شد. قهرمانان ما شوشا را به قیمت جان خود آزاد کردند. شادی مردم ما که با شور و شوق از این پیروزی در مناطق مختلف کشور استقبال کردند، روحیه بیشتری به ما بخشید.”
این سرهنگ نیروهای ویژه آذربایجان گفت که نیروهای ویژه نخجوان در آزادسازی شهر هادروت و ارتفاعات حومه آن؛ روستاهای قاراکوللو، اِدیلی، آخولو، دودوکچو، زرگر، قاراچوغ، یوخاری یاغلیوند، ویسللی، مشدآغالار، دومی، توغ، چاناغچی، سیغناق، قاجار، دیوانالیلار و همچنین در آزادسازی داشآلتی و شوشا نقش استثنایی داشت. آنها حتی در آزادسازی بسیاری از ارتفاعات استراتژیک شرکت داشتند.
“در این جنگ، قهرمانی فرزندان ما آشکار شد. صرف نظر از وضعیت جسمی آنها، سربازان و نیروهایی بودند که به صراحت بگویم، قهرمانی و شجاعتی نشان دادند که غیر قابل انتظار بود. نه تنها شهدا، بلکه نظامیان بازمانده نیز داریم که به قیمت خون خود تاریخ نویسی کرده اند. جنگ ۴۴ روزه به یک تاکتیک جدید در تاریخ جنگ جهان تبدیل شد. جنگ همچنین نشان داد که مردم ما با فرمانده کل قوا، الهام علیاف متحد هستند.”