جهان

ساختار ارتش روسیه و جنگ اوکراین

نزدیک به ۷ هفته از آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین میگذرد. بسیاری از کارشناسان نظامی و سیاسی حوزه اروپا و روسیه بر این باور بودند که روسیه طی هفته اول جنگ به اهداف خود خواهد رسید. مقامات عالی رتبه نظامی روسیه و همچنین شخص پوتین نیز نگاه مثبت و ویژه‌ای به جنگ داشت. وی با غرور و عصبانیت ویژه خود دیدار با سران کشورهای مهم جهان را تعلیق می‌کرد و حتی برای پایتخت اوکراین استاندار نیز تعیین کرده بود.

اما پس از گذشت ۷ هفته, سیر جنگ به شکل دیگری رقم خورده است. در حالی که روسیه نزدیک به یکصد هزار نفر از نیروهای خود را از جبهه شمالی برای تصرف اوکراین اختصاص داده بود و ستون های نظامی دهها کیلومتری مورد توجه رسانه ها قرار گرفته بود، نیروهای روسیه مجبور به عقب نشینی از این مناطق شدند. شایان ذکر است که نیروهای روسیه در این جبهه هیچ موفقیتی نداشته و صرفاً به بمباران شهرها و مناطق مسکونی پرداختند.

در سایه تحولات اخیر، ادبیات سیاسی و گفتمانی روسیه نیز به کل تغییر کرده است. روسیه از هر نوع ابتکار عمل برای مذاکره استقبال می کند، پوتین در پی آن است که با متمرکز شدن بر نواحی شرقی اوکراین و تسخیر ناحیه جنوبی‌ خارکف تا ماریوپول با حفظ پرستیژ از این جنگ کنار بکشد، چرا که عواقب این جنگ صرفاً اقتصادی و نظامی نبوده است و سیر تحولات به سمت داخل روسیه در حال حرکت است.

ساختار نظامی روسیه و جنگ اوکراین:

علیرغم ذهنیت عمومی درباره عظمت ارتش روسیه، این ارتش توفیق چندانی پس از سالهای پایان جنگ جهانی دوم به استثنای سرکوب ناآرامی‌ها در جمهوری چک و سایر کشورهای شرق اروپا نداشته است. ارتش شوروی با رساندن تعداد نظامیان خود به بیش از ۴.۵ میلیون نفر و دفع حمله آلمان ها یکی از فاتحان اصلی جنگ جهانی دوم به شمار می رود و ذهنیت عمومی جهان درباره ارتش روسیه نیز حاصل این اقدام می باشد. اما اشغال افغانستان و ناآرامی های چچنستان نشان داد که ارتش روسیه توفیق چندانی در جنگ‌های نامنظم ندارد و تنها توفیق آن درهم شکستن ارتش نه چندان قدرتمند و گرجستان در سال ۲۰۰۸ می باشد.

در شب آغاز حمله شوروی به افغانستان، برژینسکی مشاور رئیس‌جمهور وقت آمریکا طی تماس تلفنی با رئیس جمهور این کشور به او گفته بود “خبر خوبی برایت دارم, ویتنام شوروی شروع شد, ما توانستیم خود را از میدان بیرون بکشیم اما شوروی نخواهد توانست.” و بار دیگر سناریوی افغانستان برای روسیه در حال تکرار است و پوتین به خوبی می‌داند که این جنگ نباید حالت فرسایشی و درااز مدت بگیرد.

اگرچه که سران نظامی روسیه عواملی مانند عوارض زمین و «گل و لای» را عامل اصلی عدم موفقیت ارتش روسیه در اوکراین می بینند, اما ارتش روسیه واقعیات خود را دارد:

جایگاه ارتش به لحاظ پرستیژ و درامد زایی به سرعت در حال افول بوده است و نظامی گری شغلی کم درآمد و عاری از هرگونه پرستیژ در روسیه تلقی می شود. برخی از کارشناسان بر این باورند که این یک سیاست طراحی شده از سوی خود حکومت روسیه است تا با چرخش قدرت در میان ارتش، از قدرت‌گیری ارتش علیه دولت جلوگیری کند. فساد سازمانی در میان ارتش روسیه بسیار بالا بوده و روسیه به سان گذشته نخبه نظامی تولید نمی کند. دکترین نظامی روسیه طی دو دهه اخیر بر پایه “باز دارندگی با سلاح‌های استراتژیک” بوده است و برای تداوم یک جنگ زمینی مناسب به نظر نمی‌رسد.
عوامل مذکور باعث گشته است که ارتش روسیه به سرعت تبدیل به «ارتش فقیران و اقلیت ها» تبدیل شود. با نگاهی به نام اسیران و کشته‌شدگان جنگ روسیه می توان دید که نزدیک به نصف این افراد از اقلیت‌ها هستند و طبق بررسی انجام گرفته از سوی یک نهاد قزاقستانی، « محمد» پرتکرار ترین اسم در میان اسیران روسیه گرفتار شده در دست اوکراین بوده و «داغستان» در ردیف اول قرار دارد. شایان ذکر است که چنین وضعیتی به لحاظ ساختار اجتماعی روسیه نیز قابل توضیح است چرا که باروری مناطق روس نشین بسیار پایین و رشد جمعیت منفی بوده، و این در حالیست که فرزندآوری در میان اقلیت های این فدراسیون به مراتب بیشتر از روس ها می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا