« در اثری که که به وسیله ابوالفرج ، مؤلف قرن سیزده میلادی [حدود هشتصد سال پیش] به زبان سُریانی نوشته شده شرح عروسی سلطان طغرل بیگ [سلجوقی] اولین نوه پسری سلجوق با دختر خلیفه بغداد [در هزار سال پیش ] آمده است. وی ضمن شرح مراسم عروسی ، رقص ترکی را توصیف می کند که در آن «ترکان در حال رقص گاه می نشینند و گاه بر میخیزند». بر اساس کلیه شواهد، این رقص همانی است که در روسیه به عنوان پلیاسکاف پریزیادکو
(pliaskov prisiadkou) نامیده می شود و روسها به احتمال قریب به یقین آنرا از ترکها آموخته اند.» (و . بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای میانه ، ترجمه دکتر غفار حسینی ص: 126 انتشارات توس، سال 1376) تهران
حال، چرا ایرانشهریها که مانقوردهای خودمان هم با آنها همنوا می شوند از چنین هنر دل انگیز و زیبای تورکان آذربایجان رنج می برند، در فلسفه نبود چنین فرازهای زیبا، پر تحرک و شور انگیز در رقص و موسیقی آنها و غلیان حس حسادت و دشمنی از ذهن عقب مانده، مغز پوسیده و دل پرکینه آنها نسبت به داشته ها و ثروت معنوی تورکان است!