مقالات

تجزیه آزربایجان و فکر مسموم ایرانشهری‌ها با اسم رمز تمامیت ارضی ✍️«داوود خاکپور»

در مبحث شوم سیاسی و هدف‌دار تقسیم و تجزیه‌ی آزربایجان، آنهم در قسمت جنوب آزربایجان و با اهداف سیاسی، بعنوان تنها واحد جغرافیایی سیاسی فلات فعلی ایران، که بیشترین تمرکز و تعدد واحدهای تاریخی شهری در مقام پایتخت‌های سیاسی به اندازه‌ی انگشتان بیش از دو دست از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب‌اش از مراغه و تبریز و اردبیل و تهران و قزوین و همدان و سلطانیه و اهر و باکو و ایروان و گنجه و … و با بزرگترین و بیشترین سرمایه‌ی انسانی، چه در تاریخ معاصر و چه قدیم، را داشته، که از سر ریز هردوی این عوامل، سایر واحدهای جغرافیایی و سیاسی و انسانی نیز بهره پ‌مند شده و شکل گرفته‌اند، هدف صرفا و صرفا تقلیل و از بین بردن نام آزربایجان می‌باشد

در غیر اینصورت و‌ برای راستی آزمایی فقط کافیست همین فردا نمایندگان آزربایجان درخواست اعاده‌ی نام آزربایجان برای استان اردبیل را داشته باشند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!

کسانی هم که کاسه‌ی داغ تر از آش برای توسعه‌ی آزربایجان هستند همین یک قلم پیشکش را داشته باشند تا بعد، اسم آزربایجان بماند هزار تکه بکنید و توسعه دهید مشکلی نیست، مقایسه‌ی آزربایجان به مثابه واحد سیاسی جغرافیایی انسانی با ده کوره ها!!! و در حقیقت از نظر علمی‌تر و نگاه‌های تخصصی مثل شهرنشینی و شهرسازی و امثالهم، مقایسه‌ی مدنیت و شهرنشینی تاریخی تمدنی با «واحه نشینی» و واحه نشینان مدعی! که در کتاب‌های تاریخی و درسی و‌ امثالهم اقدام به «قلب واقعیت» کرده‌اند، از نظر معیارها و داده‌های علمی امری باطل و بی اساس می‌باشد.

برای نیت خوانی نیز چندان سخت نیست که
نگاهی کلی‌تر به تحریف و تغییر نام‌های شمالی‌ترین و جنوبی‌ترین نقاط خاکی مرزی این سرزمین، شهرستان‌های موغان در آزربایجان و گاوبندی جنوب در هرمزگان، و تبدیل آنها به پارس آباد و پارسیان بکنیم تا مشخص شود که در ضمیر‌ها چه می‌گذرد…

بماند که از قشقاییستان در شیراز تا آزربایجان و خراسان، سرزمین‌های تاریخی زیستی کدامین تبار جمعیتی بوده و الان ارث پدری چه کسانی شده است!

صدالبته که همزیستی انسانی مشکلی فی نفسه ندارد اما همسان‌سازی و یکدست سازی سیاسی جغرافیایی فرهنگی و تمرکزگرایی، در کنار سرکوب تکثر و‌تنوع و آسیمیلاسیون، کاملا به دنبال اهداف شوم و سیاسی می‌باشد.

تنها راه نجات و توسعه‌ی ایران، قبول پلورالیزم و تکثر و تنوع، توام با تسامح و تساهل امر سیاسی و فرهنگی می‌باشد و لاغیر.

اسم رمز سرکوب توسعه در ایران که توسط اتاق فکر مسموم ایرانشهری‌ها همواره و به دفعات بازنشر می‌شود تمامیت ارضی می‌باشد که در افکار مالیخولیایی و ناسیونالیزم رمانتیک باستانگرایانه گیر افتاده‌اند، که در غیر اینصورت در قرن بیست و‌ یک و دهکده‌ی جهانی ترسیمی‌شان البته برای ما! به جای لشگرکشی با تانک‌های فرسوده برای فتح سرزمین‌های مرزی! با افکار دون کیشوتی، به فکر توسعه و‌ رفاه همین کلانشهرها و مردمان پیرامونی نیز می‌بودند و نه بازی با اسامی و تاریخ و جغرافیا…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا