جهانسیاستمقالات

تحلیل نشریه فارن‌پالیسی: بدون کمک روسیه به ارمنستان، آذربایجان در قره‌باغ در موقعیت برتری قرار دارد

نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، با شعارهای ملی‌گرایانه، جنگ‌طلبانه و حاضر نشدن به مذاکره، دست خود را رو کرد و ولادیمیر پوتین نیز برای نجات او اقدامی نکرد.

تجدید جنگ در سرزمینهای آذربایجان که توسط نیروهای ارمنی اشغال شده بود می توانست پیشگویی شود. درگیری های ۴ روزه که در اواسط ماه ژوئیه در شمال غربی آذربایجان [تُووز]، ۶۰ مایلی قره باغ کوهستانی، اتفاق افتاد نیز دلیل اصلی جنگ های امروز نیست.

درگیری های کنونی در اواخر دهه ۱۹۸۰ آغاز شد؛ زمانی که ارامنه در منطقه خودمختار قره باغ آذربایجان شروع به سازماندهی برای خارج کردن این خاک از قلمرو آذربایجان کردند. هنگامی که شورای منطقه ای قره‌باغ کوهستانی در فوریه ۱۹۸۸ رای به اتحاد با جمهوری سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان داد، مقامات شوروی مرکزی، دولت محلی را لغو و حکومت مستقیم را از مسکو بر این منطقه وضع کردند.

در سال ۱۹۹۲، یک سال پس از استقلال دو کشور، نیروهای ارمنی کنترل “کریدور لاچین”، جاده کوهستانی پیچ در پیچ که قره‌باغ را به ارمنستان متصل می‌کرد، با بودجه دیاسپورای ارمنی به دست گرفتند. پس از آن با چرخش به شمال، آنها منطقه کلبجر آذربایجان را تصرف و در دست گرفتند. آنها تا اوایل ماه گذشته، نه تنها منطقه قبلی قره‌باغ کوهستانی بلکه هفت منطقه دیگر آذربایجان را که در خارج از قره‌باغ کوهستانی قرار دارد، اشغال کردند و یک بلوک با مرز مشترک طولانی مدت با ارمنستان تشکیل دادند.

این وضعیت در سال ۱۹۹۴ و با آتش‌بس طرفین برای تعیین وضعیت حقوقی آن طبق قوانین حقوق بین‌الملل پایان یافت. علیرغم درگیری های دوره ای، که بدترین آنها در سال ۲۰۱۶ بود، وضعیت موجود تا ماه گذشته باقی ماند. کل منطقه تحت اشغال، ۲۰ درصد از قلمرو شناخته شده بین المللی آذربایجان را تشکیل می دهد. حداقل چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل (۸۲۲ ، ۸۵۳ ، ۸۷۴ و ۸۸۴) که در سال ۱۹۹۳ تصویب شده است، خواستار ترک نیروهای ارمنی بدون تأخیر از تمام این مناطق اشغالی است

تقریباً ۸۰۰ هزار آذربایجانی از آن مناطق پاکسازی قومی شدند. ۲۰۰ هزار نفر دیگر نیز از ارمنستان اخراج شدند. سازمان امنیت و همکاری اروپا “گروه مینسک” خود را -با همکاری مشترک ایالات متحده، فرانسه و روسیه- ایجاد کرد تا مذاکرات برای حل و فصل منازعات را گسترش دهد. برای ربع قرن، آذربایجان مجبور شده است از تعداد زیادی پناهنده و آواره داخلی که ۱۰ درصد از کل جمعیت خود را تشکیل می دهند، حمایت کند.

آذربایجان بیش از یک نسل صبر کرد. تا اینکه با ارمنستان در مادرید به یک توافق اصولی رسید، که بیش از یک دهه پیش توسط گروه مینسک پیشنهاد شده بود. آذربایجانی‌ها خواستار بازگرداندن هفت منطقه اطراف قره باغ به کنترل آذربایجان بودند. ارامنه نیز خواستار دادن وضعیت خودگردانی به قره باغ کوهستانی، پیوند دادن آن به ارمنستان با یک کریدور و تعیین وضعیت قانونی نهایی آن “از طریق ابراز اراده قانونی و لازم الاجرا” بودند. همچنین، بازگشت کلیه پناهندگان و آوارگان به محل زندگی قبلی خود و قرار دادن یک نیروی حافظ صلح در این مناطق از دیگر مفاد اصول مادرید بود.

این مذاکرات طولانی شد. آذربایجان طی سالها هشدار داد که اگر روند صلح طولانی شود، استفاده از زور آخرین گزینه خواهد بود. این توسل به زور پس از آنکه ارمنستان اصول مادرید را آشکارا و یکجانبه رد کرد، رخ داد. رد مبنای توافق شده مذاکرات، آن را به بن بست رساند. باکو هنوز سعی در احیای گفتگوهای صلح منسوخ شده داشت. با این کار احتمالاً پیام اشتباهی را به ایروان ارسال کرده است.
در عوض، ارمنستان اصول مادرید را کاملاً کنار گذاشت. نیکول پاشینیان، نخست وزیر فعلی این کشور، که در ماه مه ۲۰۱۸ به قدرت رسید، در ابتدا با آذربایجان مصالحه می کرد. اوایل، او این تصور را ایجاد کرد که آماده بحث در مورد موضوعات گره‌خورده است. متأسفانه، او نتوانست وعده های زیادی را که به عموم ارمنستان داده بود، عملی کند؛ وعده هایی که در صورت تحقق، اوضاع اقتصادی – اجتماعی منزوی شده ارمنستان و وابستگی شدید به روسیه را بهبود می بخشید. پاشینیان پس از عدم تحقق این وعده های پیش از انتخابات، قربانی ناسیونالیسم غیرعقلانیتی شد که ظاهراً برای ادامه حیات در سیاست داخلی ارمنستان لازم بود.

به نظر می رسد پاشینیان در آنجا گیر افتاده است، گروگان سخنان ملی گرایانه خود قرار گرفته، که به نوبه خود باعث تقویت پوپولیسم و ​​نظامی گری ارمنی داخلی شده است. این ناسیونالیسم غیرعقلانی سرانجام نه تنها مسئله قره باغ کوهستانی – که پاشینیان، مانند اسلاف خود، آن را دستکاری سیاسی کرد- بلکه به سایر همسایگان فراتر از آذربایجان نیز رسید.

به ویژه آنکه، پاشینیان در نهایت ادعاهای ارضی علیه ترکیه را مطرح کرد. وی این کار را با به راه انداختن بحث پیرامون معاهده سِور ۱۹۲۰ انجام داد که هرگز لازم الاجرا نشد و معاهده لوزان در سال ۱۹۲۴ جایگزین آن شد. معاهده سِور پس از جنگ جهانی اول، تلاش متفقین برای انحلال امپراتوری عثمانی و تجزیه سرزمین های آن بود. در آن معاهده، ارمنستان بخشی از منطقه شمال شرقی ترکیه امروزی را دریافت می کرد.

در جشن های صد ساله این معاهده سِور، در آگوست سال ۲۰۲۰، پاشینیان پیمان هرگز تصویب نشده را “واقعیت تاریخی” توصیف کرد و خواستار احیای عدالت تاریخی شد. این بدان معنا بود که وی به عنوان رئیس دولت ارمنستان، آشکارا به سرزمین هایی که بخشی از ترکیه هستند، ادعای ارضی دارد.

سال قبل، در مارس ۲۰۱۹، داوید تونویان وزیر دفاع پاشینیان، در مقابل جامعه ارامنه در نیویورک اعلام کرد: “من به عنوان وزیر دفاع اعلام می کنم که این مبنای [قدیمی]، سرزمین [در ازای] صلح را دوباره تعریف می‌کنم. ما برعکس آن عمل می کنیم -جنگی جدید برای سرزمین های جدید.” این شعار تهدیدآمیز می توانست به سرزمینهای بیشتری در اطراف سرزمین‌هایی که قبلاً اشغال شده اند -مثلا به اشغال نخجوان آذربایجان یا سرزمینهای دیگر- اشاره داشته باشد. معنای آن این بود که آذربایجان باید پیش بینی تحریکات نظامی ارمنستان را برای اشغال مناطق جدید داشته باشد. این اظهارات با جنگهای ژوئیه-آگوست در شمال توووز (شمال غربی آذربایجان و ۱۰۰ مایلی قره باغ کوهستانی) که بیش از ۲۶ سال در صلح بود، به حقیقت پیوست.

فشار سیاسی داخلی علیه پاشینیان هنگامی افزایش یافت که وی رابرت کوچاریان رئیس جمهور پیشین و سرژ سرکیسیان، نخست وزیر پیشین را به ترتیب به جرم “اخلال در قانون اساسی ارمنستان” و به جرم اختلاس محاکمه کرد. سرکیسیان که جانشین منتخب کوچاریان بود، در سال ۲۰۰۹ پاشینیان را در رابطه با اعتراضات علیه انتخابات که ظاهراً تقلب شده بود، به زندان انداخته بود. سرکیسیان و کوچاریان اصالتاً اهل خود قره باغ هستند و اعضای همان طایفه سیاسی هستند که از اواسط دهه ۱۹۹۰ تا همین چند سال پیش بر سیاست های ارمنستان مسلط بودند.

پنج ماه پس از اظهارات تونویان (وزیر دفاع پاشینیان) در نیویورک، پاشینیان در آگوست ۲۰۱۹ این گفتمان را تقویت کرد که ارمنیان سرزمین های اشغالی را که آنها از آن به‌عنوان “جمهوری قره باغ” یاد می‌کنند و در سطح بین المللی شناخته شده نیست، خودشان اداره می کنند. به طور مشخص، پاشینیان در سخنرانی جنجالی ۵ آگوست در جریان بازیهای پان ارمنی که در خانکندی برگزار شد (از سوی ارامنه استپاناکرت نیز نامیده می شود)، اعلام کرد که “قره باغ کوهستانی ارمنستان است و بس.” وی در اظهاراتی که نشان از الحاق آن داشت اعلام کرد که این مناطق بخشی از ارمنستان است.

این در حالیست که هیچ سیاستمدار ارمنی از زمان جنگ در اوایل دهه ۱۹۹۰، نگفته بود که قره‌باغ ارمنستان است. اول به دلیل اینکه این اظهارنظر به‌مثابه یک بمب سیاسی بود -از آنجا که قره‌باغ در مرزهای بین المللی به عنوان بخشی از آذربایجان شناخته می‌شود- و دوم به این دلیل که ارمنستان [تا دوره پاشینیان] تلاش کرد کارت استقلال قره باغ کوهستانی را حفظ کند؛ چراکه استقلال آنجا از الحاق به ارمنستان مناسب‌تر است.

بیانات پاشینیان نشان دهنده رد قطعی اصول مادرید سازمان امنیت و همکاری اروپا است که طبق آن توافق شده بود وضعیت نهایی سرزمین ها محصول مذاکرات باشد..

در ماه ژوئیه، پس از چندین ماه سخنرانی های جنگ طلبانه، پاشینیان با پیش کشیدن هفت شرط جدید برای مذاکره با آذربایجان، صریح و آشکارا رد اصول مادرید را تأیید کرد. اصول مادرید خواستار شرکت اتنیک ارمنی و آذربایجانی (پاکسازی قومی شده) قره باغ کوهستانی در مذاکرات شده بود. پاشینیان اکنون خواستار آن شد که نمایندگان ارمنی از منطقه قره‌باغ به طور برابر با خود ارمنستان و آذربایجان و بدون همتایان قومی آزربایجانی اخراج شده، در مذاکرات شرکت کنند.

با تشدید درگیری ها، پاشینیان اکنون یک مشکل دیگر به نام ولادیمیر پوتین دارد. مردی که می تواند به عنوان حامی و متحد ارمنستان عمل کند، این کار را نمی کند. کوچاریان و سارکیسیان هر دو روابط شخصی خوبی با رئیس جمهور روسیه داشتند. وقتی پاشینیان در اپوزیسیون سیاسی بود، وی از وابستگی ارمنستان به روسیه و مزیتی که روسیه از ضعف و انزوای ارمنستان به دست آورد انتقاد کرد. در نتیجه، پوتین علاقه خاصی به پاشینیان ندارد. رسانه های روسیه همیشه با او رفتار مهربانی نداشته اند.

روسیه یک پایگاه نظامی در گیومری در ارمنستان که میزبان ۳ هزار [بر اساس منابع آذربایجان و ترکیه ۵ هزار] سرباز و همچنین یک پایگاه هوایی نزدیک ایروان دارد. روسیه علیرغم توسعه روابط دوستانه روز افزون خود با باکو، طی ده سال گذشته به طور کلی از ارمنستان در درگیری با آذربایجان حمایت کرده است.

امروز ارتش روسیه به تأمین مجدد ارمنستان ادامه می دهد. این کشور حتی در درگیری های ماه ژوئیه نیز تجهیزات نظامی بلاعوضی را به ارمنستان ارسال کرد. هواپیماها مسیر پرواز روسیه-قزاقستان-ترکمنستان-ایران-ارمنستان را در پیش گرفتند زیرا گرجستان از حق پرواز بیش از حد مجاز [که مخصوص تردد هواپیماهای مسافری است] خودداری کرد.

آذربایجان در اواخر سپتامبر موفق شد کنترل ارتفاعات استراتژیک [مورُو داغ] مشرف به دو بزرگراه اتصال ارمنستان به قره باغ (در واقع، تحریک بیشتر آذربایجان احتمالاً اعلامیه رسمی دولت ارمنستان در اواخر ماه ژوئیه بود که گفته بود بزرگراه سوم نیز در سال جاری ساخته می شود.) ارتش ارمنستان احتمالاً می داند که در معرض خطر محاصره طولانی مدت در آنجا است. این کشور در تلاش است تا با افزایش حملات به شهرهای غیرنظامی آذربایجان و شهرهای خارج از منطقه درگیری، آذربایجان را منحرف و تحریک کند.

روسیه مشتاق است نفوذ خود را در آنچه “خارج از كشور” می نامد، بدون اشاره به یك تاریخ سلطنتی تزاری و جایی كه ۷۰ سال تحت اتحاد جماهیر شوروی با كشورهای ذیربط زندگی می كرد، حفظ كند. از این رو به هر دو طرف اسلحه می فروشد. به خاطر تحریم های غرب، این کشور بزرگترین تأمین کننده اسلحه در آذربایجان است. اگرچه باکو قیمت های مسکو را با ارز جهانی می پردازد، در حالی که ایروان قیمت های داخلی روسیه را با وام های روبلی که از مسکو دریافت می‌کند، پرداخت می کند.

از طرف دیگر، ترکیه همیشه حمایت سیاسی و نظامی خود را از مبارزه آذربایجان برای بازپس گیری اراضی اشغالی خود ابراز داشته و این بار متفاوت عمل نکرده است. در واقع، هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه ای که توسط آذربایجان خریداری شده اند، عامل مهمی در وقایع به نفع آذربایجان بوده است. آذربایجان هم اکنون دارای سکوهای موشکی و سلاح‌های دوربرد عمدتا از روسیه است که قبلاً آن را نداشت. با این سلاح‌ها و هواپیماهای بدون سرنشین جدید از ترکیه، تانک ها و خودروهای زرهی ارمنستان را به طور منظم و با اطمینان از فقدان قدرت مقابله به مثل طرف مقابل، منهدم می‌کند؛ اگرچه تلفاتی نیز متحمل شده است.

با توجه به روابط نزدیک بین ترکیه و آذربایجان، پاشینیان کارت ترکوفوبیا و حتی کارت مذهبی خود را بازی کرده و تا آنجا پیش رفته که گفته درگیری میان ارمنستان مسیحی و آذربایجان مسلمان برخورد تمدن ها است. روسیه از حمایت وی به اندازه‌ای که او خواسته بود، امتناع ورزید و دیاسپورای ارمنی در سراسر جهان قادر به کمک به او نیستند.

پیروزی های آذربایجان در میدان نبرد در حال افزایش است. امتناع ایروان از شرکت در مذاکرات معنی دار و خروج از سرزمین های آذربایجان عزم باکو را برای پیشرفت بیشتر افزایش می دهد. بیست و شش سال انتظار برای مذاکره فقط وضعیت بدتری به وجود آورده است. آذربایجان هنوز میزبان ۱ میلیون پناهنده و آواره داخلی است. ارمنستان سکونتگاههای خود را در سرزمینهای اشغالی افزایش داده است. و کالاهای تولید شده در آنجا با عنوان “ساخت ارمنستان” برچسب خورده و بدون مشکل به اتحادیه اروپا صادر می شود.

کرملین در قفقاز جنوبی گرفتار شده است. این کشور با اعتراضات غیرمنتظره در بلاروس، خط لوله نورد استریم-۲، مسمومیت فعال مخالف الکسی ناوالنی و افزایش اعتراض و نارضایتی داخلی سرگرم بود. ممکن است مسکو منتظر بماند تا آذربایجان به برخی از دستاوردهای ارضی دست یابد تا پاشینیان را در ارمنستان تضعیف کند و سپس از نفوذ خود در ایروان برای برکناری وی و نصب رهبر دیگری در ارمنستان که مطابق با خواسته های روسیه باشد، استفاده کند.

با این کار، روسیه چندین هدف را محقق می کند. این امر با تداوم یک درگیری طولانی مدت، طرفین درگیر را بر سر یک مسئله، درگیر نگه می دارد. بنابراین در حالی که امتیازاتی از جمهوری آذربایجان کسب می کند، نفوذ کرملین را نیز در منطقه حفظ می کند. علاوه بر این، با این کار پاشینیان به اصطلاح انقلابی را بخاطر جدا شدن از نقش تاریخی ارمنستان به عنوان یک کشور زیر دست روسیه، مجازات می کند.

به قلم روبرت ام. کاتلر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا