آذربایجانایران

۳۱ فروردین سالروز کشتار مردم سولدوز آزربایجان بدست گروه‌های تروریستی کُردی

۳۱ فروردین سال ۱۳۵۸ مصادف با کشتار مردم تورک سولدوز (نقده) به دست عضو حزب دمکرات کردستان به رهبری «عبدالرحمان قاسملو» و گروه‌های افراطی کُردی می‌باشد.

پس از انقلاب ۵۷ ایران، حزب دموکرات کردستان به سرکردگی «عبدالرحمان قاسملو» با سیاست‌های توسعه طلبانه کُردی و مشی مسلحانه با ادعای کسب خودمختاری برای کردها در بخشی از خاک آزربایجان جنوبی وارد صحنه شد.

تنها ۸ روز پس از تاسیس جمهوری اسلامی ایران در ۳۰ بهمن ۱۳۵۷، تروریست‌های حزب دموکرات کردستان، پادگان سویوق بولاق (مهاباد) را غارت کردند و پس از سازماندهی، با لشکری کاملا مسلح که تعدادشان بیست هزار تن یا حتی بیشتر عنوان شده، به بهانه برگزاری میتینگ حزبی وارد شهر سولدوز آزربایجان شدند.

در جریان ورود تروریست‌های مسلح به سولدوز، مردم این شهر که به نیات پلید و روحیات طمع کارانه تروریست‌ها آگاه بودند جهت جلوگیری از ایجاد حساسیت و تنش و خونریزی سعی در متقاعد ساختن سران حزب جهت برگزاری میتینگ در نقطه‌ایی دیگر می‌نمایند. اما این اقدام مردم شهر بی فایده بود و حتی «قاسملو» و «ملا صلاح» (روحانی وقت اهل سنت سولدوز) در تماس با ریش سفیدان شهر، تخلیه و تسلیم شهر را خواستار می‌شوند! که البته با پاسخ‌های قاطع و شجاعانه ریش سفیدان شهر مواجه می‌شوند.

به هر روی گروه‌های مسلح کُردی تا دندان مسلح تحت نام «دموکرات» وارد سولدوز شده و در استادیوم ورزشی شهر جمع می‌شوند، سپس ۲۰ هزار تروریست تا دندان مسلح به خیابان‌های شهر ریخته و شروع به شلیک بطرف مردم بی‌گناه سولدوز و کشتار آنان می‌کنند.

مردم بی دفاع ولی جسور سولدوز بجای فرار و تسلیم شهر به لشکر یاغیان کُرد، با معدود اسلحه‌هایی که در اختیار داشتند از خود و خانواده و ناموس وطنشان «آزربایجان» دفاع می‌کنند. کثرت تروریست‌های مسلح و کمبود سلاح در بین مردم سولدوز باعث می‌شود که تعداد زیادی از زنان و کودکان و مردم بی‌گناه و مظلوم سولدوز قربانی آرزوهای تخیلی گروه‌های افراطی کُردی شده و در خون خود بغلطند.

۳ روز پس از شروع جنگ، حجت الاسلام غلامرضا حسنی با دادن یک اطلاعیه رادیویی و دعوت از مردم جهت دفع فتنه تروریست‌ها، به همراه نیروهای مردمی وارد سولدوز می‌شوند. در نهایت پس از ۴ روز جنگ خونین، دموکرات‌ها بازهم بنا بر سنت دیرینه شان از مهلکه فرار می‌کنند.

در خصوص جنایات اسفناک دموکرات‌ها در آن یک هفته غلامرضا حسنی می‌گوید: «فردای آنروز ظهر بود که من از دو خانه دیدن کردم که در یکی از آنها یازده نفر را سر بریده بودند که از دیدن آنها خیلی نارحت شدم. مثلا سر دخترک ۳ ساله‌ایی را بریده بودند و با سه سیخ به سینه مادر ۲۳ ساله‌اش چسبانده بودند. پیرمرد و پیرزن هم بین آنها بود. ۲۲ نفر دیگر را هم در جایی دیگر با طناب اعدام کرده بودند. در خانه‌ایی دیگر جوانی را با تبر قطعه – قطعه کرده بودند. عاملین این جنایتها کسانی بودند که ادعای دموکرات بودن داشتند.»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا