آذربایجان

تغییر حدود و نام استان‌ها و عکس‌العمل آذربایجانی‌ها به آن

در دهه ۱۹۹۰ تهران مکرراً دست به تغییر مرزهای استان‌های خود با توجه به بافت‌های جمعیتی زدتا اداره «جمعیت‌های خاصی» را با توجه به چالش‌های مختلف تحت کنترل داشته باشد.

در سال ۱۲۹۹ هجری شمسی با به قدرت رسیدن رضاخان میرپنج فارس زبان، حاکمیت سلسله آنتی آذربایجان پهلوی بر فلاتی که ممالک محروسه قاجار نامیدهمی‌شد، آغاز گشت و بدین ترتیب از آن زمان تا به امروز آذربایجانبه‌انحاءمختلف تقسیم و پاره‌پاره شده است:

1 -درمهرماه سال ۱۳۱۶به‌موجب قانون مجلس پهلوی اول تقسیمات کشوری متعلق به دوران ممالک محروسه قاجار لغو شده و با حذف اسامی تاریخی، کشور به ششاستان شمال غرب، غرب، شمال، جنوب و شمال شرق تقسیم شد.

2 – در آذرماه ۱۳۱۶ با تجدید در قانون تقسیم‌بندی قبلی، کشور به ۱۰ استان تقسیم‌شده و با شماره‌هاییک تا ده مشخص شد. در اینتقسیم‌بندی تبریزبه‌عنوان مرکز استان سوم و ارومیهبه‌عنوان مرکز استان چهارم معرفی شد و نام و حدود آذربایجان به شکل کامل از نقشه‌های کشور حذف شد. بااین‌وجود اردبیل، زنجان، قزوین، همدان و ساوه به‌عنوان بخشی از استان سوم به مرکزیت تبریز باقی ماندند.

3 – سال 1339استان‌های سوم و چهارم به ترتیب با نام استان آذربایجان شرقی (تبریز) و آذربایجان غربی (ارومیه) مشخص شدند. ایران به ۱۳ استان و ۱۸ فرمانداری کل (بعداً 11 فرمانداری کل) تقسیم شد. شوونیست‌های پهلوی در اینتقسیم‌بندی بعضی از شهرهای آذربایجان را به استان‌های مجاور واگذار کردند؛ اما اردبیل، زنجان و قزوینبازهم جزو آذربایجان شرقی به مرکزیت تبریز باقی ماندند. در این دوران با تبدیل‌شدن همدان به فرمانداری کل، روند انتزاع همدان از آذربایجان شرقی شکل کامل به خود گرفت. قبل ازتقسیم‌بندی سال 1339 و دقیقاً در سال ۱۳۳۷ آستارا که بخشی از شهرستان اردبیل بود، به شهرستان تبدیل شد و در سال ۱۳۵۰ از آذربایجان شرقیجداشده و به گیلان واگذار شد. بدین ترتیب ارتباط آذربایجان با سواحل طبیعی خود در دریای خزر و بندرگاه آستارا قطع شد.

4 – هم‌زمان با تحولات فوق، زنجان نیز به فرمانداری کل تبدیل شد و به همراه دیگرفرمانداری‌های کل کشور در سال ۱۳۵۷ به استان تبدیل شد.

5 – در سال ۱۳۷۲ (۱۵ سال بعد از انقلاب و ۲ سال بعد از استقلال جمهوری آذربایجان) اردبیل نیز از آذربایجان شرقیجداشده و به استان اردبیل با مرکزیت اردبیل تبدیل شدکه چگونگی تقسیم آن در زیر خواهد آمد.

6 – در سال 1373قزوین و تمامی مناطق ترک‌نشین اطراف آن از زنجان جداشده و به استان قزوین با مرکزیت قزوین تبدیل شد.

تهران مهر 1371 تصميم گرفت تا استان آذربايجان شرقي را تقسيم كندو استان جديدي را در ناحيه اردبيل ايجاد كند.اسامی سبلان، سهند و اردبیل برای استان جدید پیشنهاد شد.

بحث و بررسی این تصمیم نشان داد که آذربایجانی‌ها خواستار نقد علنی حکومت در رابطه با اینمسئله بودند و همچنین حتی آنهایی که هویت خود را ایرانیمی‌دانستند، شديداً طرفدار حفظ نام آذربایجان برای این منطقه بودند.مردم عادی آذربایجان، مثل نمایندگان مجلس در اوایل دهه ۱۹۹۰ که نمی‌شد همه آنها را رادیکالیا مخالف دانست، به‌شدت و علناً برای ممانعت از حذف نام آذربایجان ازروی استان مجادله کردند و این نشانگر آن بود که برخی از آذربایجانی‌های ایران که قویاً وابسته به حکومت هستند، هویت منحصر به استان‌های آذربایجان و هویت قومی خویش را حفظ می‌کنند. مشاجرات بر سرنام‌گذاری این استان همچنین نشان داد که فضای سیاسیدر ایران برخی اوقات نسبتاً باز است و بحث‌هایگسترده‌ای بر سر سیاست‌های مختلفی صورت می‌گیرد.

خود ایده تقسیم استان، مخالفت کمی را از سویآذربایجانی‌ها موجب شد و بسیاری از اهالی منطقه اردبیل آشکارا از این ایده حمایت کردند، به این امید که تأسیسیک سیستم استانی جدیدمی‌تواند منابع بیشتر و امکانات و شرایط بهتری را برایشان فراهم کند. ولی تصمیم به حذف نام آذربایجان از استان جدید موجب رنجش و نارضایتی گردید. نامه‌هایی در مخالفت با حذف نام آذربایجان در جراید منتشر شد. بسیاری پیشنهاد کردند که استان جدید آذربایجان شرقی نامیده شود و استان به مرکزیت تبریز نیز آذربایجان مرکزی باشـد. نامه‌ای از یکی از اهالی اردبیلکه در مجله «وارلیق»چاپ‌شده بیانمی‌دارد:

«آیا نامیدن استان جدید با نامی غیر از نام سرزمین مادریمان آذربایجانازلحاظ منطقی درست است؟! درست است که سبلان بلندترین کوه آذربایجانویکی از زیباترینکوه‌های جهان است ولی آیا درست است که نام یک کوه جایگزین نام درخشان و مشهوری همچون آذربایجان شود؟ نام اردبیل، مرکـز تـاریخی آذربایجان نیز نمی‌تواند جایگزین نام آذربایجان شود. استان جدید شامل شهرهایی همچون مشکین‌شهر، آستارا و خلخال است. ساکنین این شهرها اردبیلی نیستند ولی آذربایجانی هستند؛ بنابراین انتخاب نام آذربایجان شرقی برای استان جدید به مرکزیت اردبیلمنطقی‌تر است. حذف عبارت آذربایجان از نام استان با مرکزیت اردبیل،کهن‌ترین فرزند سرزمینمادری‌مان، بـرای مـا اردبیلی‌هابه‌مانند مبارزه و تعدی با خودمان و بـا مـادر خودمان است، آیاغیرازاین است؟

در ۲۳ مهر 1371دولت هاشمی رفسنجانی تصمیم خویش مبنی بر تأسیس استان جدید و انتخاب نام سبلان بر روی آن را اعلام کرد. بااین‌وجود، چون مخالفت با حذف نام آذربایجان ادامه یافت، مصوبه نهایی کمیسیون امور داخلی مجلس در دی۱۳۷۱ چنین بود که استان جدید آذربایجان شرقی نامیده خواهد شد و نام استان آذربایجان شرقی با مرکزیت تبریز به آذربایجان مرکزی تغییر خواهد یافت. یکی از اعضای کمیسیون که مسئول این تغییرات بود لایحه را ارائه داد و ابراز داشت که «در لایحه چنین آمده است که علیرغم اینکه دولت نام سبلان را برای استان جدید برگزیده است، ولی در پیبحث‌هایی که در کمیسیون صورت گرفت و با توجه به این واقعیت که نام آذربایجان همراه با تاریخ درخشان قیام‌های مردم شجاع، ازخودگذشته، مؤمن و متعهـدسراسر آذربایجان است و همچنین این نام همواره یادآور خاطرات مردم شریف این خطه است. برای حفظ این خاطره حماسی، نام آذربایجان به استان جدید داده می‌شود. درنتیجه، جمهوری اسلامی ایرانازاین‌پس سه استان با نام آذربایجان خواهد داشت؛ آذربایجان غربی به مرکزیت ارومیه، آذربایجان مرکزی به مرکزیت تبریزو آذربایجان شرقی به ۵۹ مرکزیت اردبیل.»

باوجوداینکه دولت همچنان بر سر حذف نام آذربایجان از استان پافشاریمی‌کرد، آذربایجانی‌های زیادی به مخالفت با این عمل ادامه دادند. نماینده مردم شبستر در مجلس بیان کرد: «علیرغم این واقعیت که سبلان و سهند دو نام زیبا برای دو کوه زیبا در آذربایجان هستند، آذربایجانی‌ها هویت و اصالت خویش را تحت نام آذربایجان حفظ کرده‌اند و آذربایجانی‌ها در طول قرن‌ها و اعصار متمادی حافظان سرزمین عزیزمان ایران و حامیان دنیایاسلامبوده‌اند.»

نهایتاً در مصوبه نهایی در ۲۲ فروردین۱۳۷۱نام استان جدید، اردبیل اعلام شد و نام آذربایجان شرقی بر روی استانی به مرکزیت تبریز باقی ماند. به نظر می‌رسد که انتخاب این نام یک تصمیم دقیقه آخـر بـوده باشد. برخی از ادارات و مراکز رسمی از این تغییربی‌اطلاع بودند و به‌اشتباه استان جدید را سبلان یا آذربایجان شرقیمی‌نامیدند.

نورالدین (حسن) نوعی اقدم، نماینده اردبیل در مجلس در حمایت از تصویب نهایی این مصوبه در مجلس شورای اسلامی،تأسیس استان جدید را به لزوم مبارزه با نفوذ سیاسی جمهوری آذربایجان نسبت داد. او گفت که یکی از ثمرات سیاسی تصمیم نهایی مربوط به استان جدید این است که باعث برهم زدن رؤیایجنایت‌کارانه و مرده پان ترکسیم شد که در آن‌سوی مرز شکل‌گرفته است؛ و منظور وی جمهوری آذربایجان بود. این مصوبه نشان می‌دهد که تصمیم برای تقسیم آذربایجان شرقی و اصرار دولت برای زدودن نـام آذربایجان تا حد زیادی مبتنی بر تمایل دولت برای از بین بردن تمامی پیوندهای بالقوه بیناستان‌های آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان بود. پس از اعمال نام جدید، برخی از آذربایجانی‌ها به ابراز نارضایتی از حذف نام آذربایجان از روی استان جدید ادامه دادند. در سال ۱۹۹۴ دانشجویان آذربایجانی طی طوماری اینمسئلهرا دوباره مطرح کردند. گروهی که خود را «دانشجویان آذربایجانیدانشگاه‌هایتهران می‌نامیدند، نامه سرگشاده‌ای خطاب به نمایندگان استان‌های آذربایجان در مجلس، شکایت از این داشتند که چرا نام استان جدید دربرگیرنده نام آذربایجان نیست.

طی نامه سرگشاده دیگری دانشجویانمشکین‌شهریدانشگاه‌های سراسر کشور خطاب به دولت جمهوری اسلامی ایران مخالفت قطعی خود را با حذف نام آذربایجان از استان جدید اعلام کردند: به عقیده ما تغییر نام استان جدید به اسم یک شهر، اشتباهی تاریخی است که پس از چند سال حادتر خواهد شد. در تاریخ ایران ما چنین روندی را در مورد استان باختران در زمان رژیم پهلوی شاهد بودیم.

این نامه در دوهفته‌نامه امید زنجان چاپ شد. دانشجویان اعلام کردند که تصمیم دولت برای تقسیم استان آذربایجان شرقی موجبات نگرانی و ناراحتی را در بین مردم فراهم آورده است. آنها شک و بدبینی خود نسبت به فواید فرضی حاصل از اعلام استان جدیدرا اعلام کردند و حتی از به رسمیت شناختن نـام جدید امتناع ورزیدند:در شرایطی که سایراستان‌ها و مناطق شاهد رشد سریع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند، این بخش از آذربایجان به نام استان اردبیل تحت شرایط سخت و فقر مطلق بـه سـر می‌برد. این استان که روزگاری در رده سوم ازلحاظتوسعه‌یافتگی در بیناستان‌های کشور قرار داشت اکنون رتبه هفدهم را داراست. البته، رهبر ما از شرایط حاکم بر استان جدید آگاه است. واقعیت این است که شهرهای ما در حال حاضر مثل روستاهای بزرگ هستند در زمینه‌های آموزش، بهداشت عمومی،ی، فرهنگی و غیره کمبود جدی وجود دارد.

تجزیه استان آذربایجان شرقی، درک مردم از این واقعیت را کـه ایـن سـه اسـتان تشکیل‌دهنده بخشی از آذربایجان هستند تغییر نداد. علی‌رغم موقعیت اداری آنها به‌عنواناستان‌های جداگانه، نمایندگان مجلس این سه استان اغلب به‌صورتیک بلوک واحد برای بررسی مسائل مربوط به آذربایجان عمل می‌کردند.

تغییراتایجادشده در حوزه استحفاظی سایراستان‌ها نیزعکس‌العمل‌هایی را برانگیخت. در مرداد ۷۳ناآرامی‌هایی در شهر قزوین بر سر طرح استان شـدن قـزوین به وقوع پیوست. جمعیت قزوینازلحاظ قومی مختلط است که عمدتاً با اکثریت ترک آذربایجانی و اقلیتتاجیک هستند. برخی از فعالان آذربایجانی اقدام بـرای جـدا کـردن قزوین از استان آذربایجانی زنجان را به‌صورت بخشی از سیاستپراکنده‌سازی جمعیتترک‌ها در بین واحدهایغالباً فارس تعبیر کردند.

تلاش‌های برای اعاده نام آذربایجان به استان اردبیل تا سال‌ها بعد از تأسیس این استان نیز ادامه داشت. در 22 فروردین 1386 جمعی از فعالان فرهنگی و مردم شهرهای مختلف این استان طی فراخوان و نامه‌ای سرگشاده خواستار اعاده نام آذربایجان شدند. در بخشی از این نامه آمده بود:

ما اهالی استان امروزین اردبیل، مجدانه و مصرانه خواستار اعاده نام ابدی آذربایجان براین استان بوده به‌صراحت اعلام می‌کنیم هرگز و هرگز نمی‌توان نام مشعشع و درواقع ناموس مقدسی را که با هستی معنویو مادی آذربایجانیان عجین شده و طی اعصار و ادوار ماضی از دالان‌های حوادث شگفت‌انگیز و وقایعتعیین‌کننده تاریخی بسیار سربلند و مقتدر بیرون آمده و خلاصه و عصاره زبان، تاریخ، مفاخر، فضایل، هنر، هویت عواطف، روحیه، مدنیت و تمدن درخشان بخش وسیع و شناخته‌شده‌ای از کره ارض بوده را به دنبال چند ساعت مناظره میان وکلای موافق و مخالف مجلس و نیزاعمال‌نظر برخی از افراد، به‌ظاهر به خاطر تحمیل برخیهزینه‌های ناچیز مادی نادیده گرفت و به‌این‌ترتیب از یکسو خسارات معنوی عظیمی به هویت قریب به ۷/۱ میلیون شهروند متدین، رشید و عزیز این بخش از آذربایجان ایران و نیز بیش از ۳۰ میلیون انسان آذربایجانی در کل کشور وارد کرد و از سوی دیگرپاره‌ای جدید ازجان آذربایجان را جدا نمود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا