آذربایجانمقالات

۲۱ آذر و لزوم بازاندیشی در خصوص زمینه‌های اجتماعی آن / محمد رحمانی فر

گفتمان حاکم با امتناع از بررسی ریشه‌های اجتماعی شکل‌گیری حکومت فرقه دموکرات در آذربایجان، وانمود می‌کند که کل آن رویداد تاریخی، وارداتی و تحمیلی بود! در حالی که پس از بازگشت فرستادگان استالین به خاک شوروی، یکی از دغدغه‌های حزب کمونیست شوروی این بود که افراد مزبور در مدت اقامت در خاک آذربایجان جنوبی به «اندیشه‌های ناسیونالیستی ترکی آلوده» شده‌بودند!

گفتمان حاکم بر ایران در خصوص دولت مستعجل یک ساله حکومت ملی آذربایجان، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، بر دو محور یعنی “وابستگی پیشه‌وری و فرقه دموکرات آذربایجان به استالین” و “کمونیست بودن شخص پیشه‌وری” متکی بوده‌است. تو گویی اگر این دو موضوع اثبات می‌شد، دیگر بحث تمام بود و نه تنها پرونده این حادثه تاریخی بسته می‌شد، بلکه پرونده‌ تمام نسل‌های بعدی تورک‌های آذربایجان نیز که خواهان برابری زبانی، اقتصادی، سیاسی و… بودند نیز مختومه اعلام می‌شد و می‌توانستند با نسبت دادن کنش‌های اجتماعی سیاسی نسل‌های بعدی به آن واقعه تاریخی طومار زندگی آنها را نیز در هم بپیچند.

 

ماشاله رزمی که ارتباط نزدیکی با حلقه یاران صمد بهرنگی داشت، می‌گوید افسری که در زیرزمین شکنجه‌گاه ساواک بر پاهایم شلاق می‌زد، می‌گفت: «بمیر، تخم پیشه‌وری!»

 

هنوز هم طرفداران زبان مادری در آذربایجان و فعالین ملی و مدنی آن دیار از سوی مخالفین دولتی و غیر دولتی به همین اتهام متصف می‌گردند تا همانگونه که اشاره کردم به راحتی مورد سرکوب قرار گیرند.

 

لکن، مبلغان و مروجان گفتمان ساده‌انگارانه فوق‌الذکر هرگز به این موضوع نپرداخته‌اند که چگونه یک جریان وابسته کمونیستی توانست در اندک زمان ممکن قسمت اعظم نیروهای اجتماعی شهری و روستایی، اعم از طبقه تحصیل‌کرده روشنفکر شهری و طبقه بی‌سواد سنتی مذهبی، را گرد خویش آورد و جامعه شهری و روستایی آذربایجان را آن چنان تحت تأثیر قرار دهد که سال‌ها پس از سرکوب خونینش، نوستالژی آن دولت مستعجل یک ساله همچنان تأثر همگان را برانگیزد!

 

به نظرم زمان آن فرا رسیده است که با مراجعه به تاریخ، به دنبال کشف ریشه‌های اجتماعی این رویداد تاریخی برآییم. تورک‌ها حداقل هزار سال بر این سرزمین حکومت کرده‌اند و در سده‌های نزدیک به دوران معاصر، تبریز پایتخت امپراتوری‌هایی بود که بر سراسر این سرزمین فرمان می‌رانده‌اند.

 

در دوران قاجار هرچند تهران به عنوان پایتخت انتخاب شد ولی همچنان تورک‌ها حکومت را در دست داشتند و دارالسلطنه تبریز، ولیعهدنشین بود. البته، آذربایجان هیچگاه حاضر نبود جایگاه تاریخی خویش را به این راحتی‌ها به تهران واگذار نماید. چنانچه در دوره قاجار پس از مرگ هر کدام از پادشاهان قاجار و عزیمت ولیعهد به تهران، شاهد کشمکش تبریز و تهران بر سر انتصابات جدید حکومتی هستیم.

 

در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار، سپهسالار به عنوان یکی از رجال مشهور قاجاری با همدستی مظفرالدین‌میرزای ولیعهد به موجب طرحی خواستار برخورداری “مملکت آذربایجان” از امتیازات ویژه گردید. امری که در نظر رجال تهران‌نشین به تلاش برای “استقلال آذربایجان” تعبیر شد!

 

با شدت گرفتن دوگانه تورک-فارس در دربار قاجار و موفقیت بریتانیای کبیر در خلق جریان باستانگرای پان‌فارسیسم، دوگانه تبریز – تهران رنگ دیگری به خود گرفت و این بار تورک‌های آذربایجان درک کردند که به دنبال از دست دادن جایگاه پایتخت‌نشینی با خطر از دست دادن حاکمیت تورک‌ها نیز مواجه هستند (هرچند بنیانگذاران پان‌فارسیسم بسیار زیرکانه عمل کرده بودند و بسیاری از بازیگران خود را از میان تورک‌ها انتخاب کرده‌بودند). تلاش‌هایی که در دوره مشروطه و پس از آن با هدف حفظ سلطنت قاجار صورت گرفت، در کنار سایر عوامل، مبین این معنا نیز هستند.

 

داستان مجدالسلطنه افشار، شیخ محمد خیابانی و حتی صمدخان شجاع‌الدوله نیز با تمام تفاوت‌هایشان و علی‌رغم دخیل بودن عوامل و انگیزه‌های متفاوت در اقداماتشان، حاوی مضمون یک حکومت تورک، هرچند نه لزوماً تورک‌گرا، بود.

 

آری، حاکمیت هزار ساله تورک‌ها در خودآگاه و ناخودآگاه جمعی آذربایجان، چیزی نبود که با حکومت رضاخان از بین برود. اتفاقاً اقدامات رضاخان در حوزه ممنوعیت زبان ترکی و به حاشیه راندن تبریز و آذربایجان در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی موجب تشدید این احساسات شد.

 

گفتمان حاکم با امتناع از بررسی ریشه‌های اجتماعی شکل‌گیری حکومت فرقه دموکرات در آذربایجان، وانمود می‌کند که کل آن رویداد تاریخی، وارداتی و تحمیلی بود! در حالی که پس از بازگشت فرستادگان استالین به خاک شوروی، یکی از دغدغه‌های حزب کمونیست شوروی این بود که افراد مزبور در مدت اقامت در خاک آذربایجان جنوبی به اندیشه‌های ناسیونالیستی ترکی آلوده (!) شده‌بودند!

 

.

 

.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا