Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
ایرانجهانمقالات

بازگشت با مشت، حکومت با شوک: ترامپ دوم و آغاز عصر آشوب مدیریت‌شده نوشته: اکبر لکستانی – روزنامه‌نگار ایرانی-آمریکایی

وقتی یک چهره سیاسی، پس از سقوط، بی‌اعتباری و جنجال‌های جهانی، بار دیگر برمی‌گردد و قدرت را به‌دست می‌گیرد، زمان متوقف نمی‌شود، اما تاریخ راه خود را عوض می‌کند. بازگشت ترامپ، بازگشت به گذشته نبود؛ بلکه جهشی بود به سوی مدلی تازه از حکمرانی—مدلی که در آن نظم، جایش را به آشوب کنترل‌شده می‌دهد، و قدرت، نه از دل قانون، که از بطن شوک و هیجان تغذیه می‌کند.

 

ترامپ، در شش‌ماه نخست دولت دوم خود، نشان داد که قصد ندارد به عنوان یک رئیس‌جمهور معمولی دیده شود. او نه یک بازیگر درون سیستم، بلکه یک طراح بیرون از قواعد است—شخصیتی که نهادها را مانع، رسانه‌ها را دشمن، و مردم را ابزار بازنمایی خود می‌بیند. عملکرد او در این مدت، تنها مجموعه‌ای از تصمیمات سیاسی نبود؛ بلکه یک پروژه‌ی عمیق فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روان‌شناختی بود برای بازتعریف دولت، جامعه و حتی مفهوم حقیقت.

نهادزدایی از درون؛ قدرت به‌جای ساختار

ترامپ در بازگشت خود، بیش از هر چیز، جنگی خاموش علیه نهادهای دموکراتیک آغاز کرد. از دادگاه‌ها تا سازمان‌های مستقل فدرال، از نهادهای انتخاباتی تا رسانه‌ها، همگی تحت فشارهای مستقیم و غیرمستقیم قرار گرفتند. رئیس‌جمهوری که باید توازن قوا را پاس بدارد، عملاً آن را به چالش کشید. او با تضعیف قوانین مهاجرت، حمله به دانشگاه‌ها، حمله به رسانه‌ها، و بی‌تفاوتی نسبت به ساختارهای نظارتی، یک پیام روشن صادر کرد: قدرت باید متمرکز، بدون واسطه، و تابع اراده‌ی فردی باشد.

شکاف اجتماعی؛ مدیریت جامعه با تزریق ترس

ترامپ جامعه‌ی آمریکا را نه به چشم یک ملت یکپارچه، بلکه به‌عنوان دو ارتش فرهنگی، اقتصادی و نژادی در تقابل با یکدیگر نگاه می‌کند. او نه‌تنها بر این شکاف‌ها دامن زد، بلکه از آن‌ها ابزار ساخت. سیاست مهاجرتی سخت‌گیرانه‌اش، بستن درهای ورودی بر پناهجویان، اخراج دسته‌جمعی مهاجران، و تلاش برای ایجاد مرزهای فیزیکی و روانی، همه در راستای القای ترس و تهییج پایگاه اجتماعی خاصی بود که هویت خود را در حاشیه‌نشینی تاریخی جست‌وجو می‌کند.

اقتصاد نابرابر؛ از مالیات‌زدایی تا سودسازی برای الیت

ترامپ نه تنها به سیاست‌های طبقه‌محور پایان نداد، بلکه شکاف اقتصادی را عمیق‌تر ساخت. کاهش مالیات شرکت‌ها، معافیت‌های عظیم برای ثروتمندان، قطع کمک‌های رفاهی، و عدم توجه به بحران‌های اساسی مانند بحران مسکن، نشانه‌های روشنی بودند از اقتصادی که در آن، عدالت قربانی رشد نمایشی و بورس‌محور شد. در چنین شرایطی، طبقه متوسط و فقیرتر، به‌جای صعود، در معرض سقوطی آرام اما پیوسته قرار گرفت.

سیاست خارجی انزواگرا؛ اتحادها شکست، منافع ملی بازتعریف شد

ترامپ، دیپلماسی را با زورگویی جایگزین کرد. در شش‌ماه نخست، فاصله با اتحادیه اروپا افزایش یافت، تنش با چین به مرزهای جنگ سرد رسید، و پیمان‌های بین‌المللی به سادگی ترک شدند. سیاست «آمریکا اول» دیگر تنها یک شعار نبود، بلکه به یک دکترین تبدیل شد—دکترینِ قطع وابستگی، تنش‌آفرینی برای چانه‌زنی، و تحقیر سازمان‌های بین‌المللی.

رسانه‌ها؛ از ناظر قدرت تا دشمن عمومی

در عصر ترامپ دوم، رسانه‌ها بیش از پیش زیر ضرب رفتند. روزنامه‌نگاران منتقد، هدف مستقیم حملات لفظی قرار گرفتند، اعتبار رسانه‌های مستقل زیر سؤال رفت، و شبکه‌های اجتماعی با موجی از سانسور، حمله و ضداطلاعات مواجه شدند. در این فضای بی‌اعتمادی، مفهوم حقیقت نیز قربانی شد. اطلاعات تخصصی جای خود را به هیاهوی شبکه‌ای داد و مردم، بین روایت‌های متضاد، دچار بی‌ثباتی شناختی شدند.

ترامپیسم؛ یک نظام فکری، نه فقط یک فرد

ترامپیسم صرفاً یک رفتار سیاسی نیست، بلکه ساختار فکری و روانی پیچیده‌ای‌ست. آنچه ترامپ می‌سازد، هویتی‌ست که بر نارضایتی، خشم فروخورده، احساس حذف‌شدگی، و میل به انتقام سیاسی استوار است. این پدیده نه فقط در آمریکا، بلکه در سایر نقاط جهان نیز پژواک دارد؛ از جنبش‌های راست افراطی اروپا تا گرایش‌های پوپولیستی آسیا و آمریکای لاتین.

نتیجه‌گیری؛ از دموکراسی به دموکراسی نمایشی؟

دور دوم ریاست جمهوری ترامپ، صرفاً یک چرخه‌ی سیاسی نیست. این دوره، زنگ خطری‌ست برای تمامی دموکراسی‌های مدرن. اگر ساختارهای دموکراتیک نتوانند در برابر نفوذ پوپولیسم مقاوم بمانند و اگر حقیقت، جای خود را به روایت‌های کنترل‌شده بدهد، ما با شکلی از «دموکراسی نمایشی» روبرو خواهیم شد؛ ظاهری دموکراتیک، اما ماهیتی کاملاً اقتدارگرایانه.

این مقاله نه تنها تحلیل یک رئیس‌جمهور است، بلکه واکاوی عصری‌ست که در آن آشوب، به‌دقت مدیریت می‌شود؛ دورانی که در آن «مشت» به جای مذاکره می‌نشیند، و «شوک» جای قانون را می‌گیرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا