
جلال شنگور در کتاب «دیکتاتور باهوش» از واقعه ای بین آتاتورک و رضا شاه یاد کرده است.
در دوران نازیهای آلمان، سازمانی در سوئیس وجود داشته که تلاش میکرده تا با یافتن شغل در کشورهای دیگر برای تحصیل کردگان و اساتید بزرگ یهودی، آنها را از ظلم نازی ها نجات دهد.
در آن سال ها آتاتورک به انقلاب دانشگاهی اهمیت زیادی میداد. در دیداری که آتاتورک با فیلیپ شوارتز، رییس این سازمان داشته با نام پروفسور «آلفرد کانتوروویچ» که در «اردوگاه کار اجباری لیختنبورگ» نگهداری میشده، آشنا میشود.
در پی آن، آتاتورک به توفیق رشدی آراس، وزیر امور خارجه وقت ترکیه میگوید تا نامهای به دولت رایش بفرستد و بخواهد که «آلفرد کانتوروویچ» را به ترکیه بفرستند. پس از مدتی که نازیها به نامه وزیر خارجه ترکیه پاسخ نمیدهند، آتاتورک از وزیر خارجه میخواهد یادداشتی با این مضمون به آلمان بفرستد: “عدم پاسخ به نامه ما، علیرغم گذشت دو ماه، آیا یک توهین عمدی به دولت ترکیه است؟ ”
بعد از ۴۸ ساعت، کانتوروویچ آزاد می شود و به استانبول می آید و بنیانگذار دندانپزشکی در ترکیه مدرن میشود.
پس این رویداد، وقتی که آتاتورک از مشکل دندان شاه ایران با خبر میشود، نامهای میفرستد و میگوید: “اعلیحضرت، بهترین دندانپزشك جهان در كشور ما است، اگر مایل باشید خوشحال می شویم از شما استقبال كنیم.”
پس از این نامه است که رضا شاه برای مداوای دندان خود به ترکیه میآید.
به این مناسبت در کاخ دولما باغچه یک مطب ویژه دندانپزشکی برای رضا شاه ایجاد میشود و برای او دندان پروتز ساخته میشود. با این کار، ترکیه نیز که در مسیر مدرنیزاسیون پیش میرفته به همسایگان خود پیام «بهترینها در ترکیه است» را میدهد.
به این ترتیب، سفر رضا شاه به ترکیه، آنطور که تا کنون تبلیغ میشده، نه بخاطر آشنایی با تحولات منطقه و چگونگی روند مدرنسازی در ترکیه، که بخاطر دندان درد همایونی بوده است.