
جنگ غزه دیگر یک درگیری مرزی ساده نیست. ما با فاجعهای انسانی تمامعیار روبرو هستیم؛ فاجعهای که نهفقط زندگی مردم یک منطقه، بلکه معنای عدالت، حقوق بشر، و سکوت سنگین جامعه جهانی را به چالش کشیده است.
آغاز این بحران با حمله مرگبار حماس همراه بود؛ گروگانگیری غیرنظامیان و عبور از مرزها، اقدامی که بر اساس حقوق بینالملل هیچ توجیهی ندارد. اما پاسخ اسرائیل، دفاع مشروع نبود؛ بلکه انتقام کور بود. بمباران پیدرپی خانهها، بیمارستانها، اردوگاههای پناهجویان و حتی کاروانهای امدادی، نتیجهاش قربانی شدن بیگناهان بود: زنان، کودکان، سالمندان.
در پس این ویرانی، تنها صدای انفجارها شنیده نمیشد؛ سکوتی عمیقتر و سهمگینتر، جهان را دربرگرفت. سکوت سازمانهای بینالمللی. سکوتی که تنها ناکارآمدی آنها را آشکار نکرد، بلکه این تصور تلخ را شکل داد که خون مردم خاورمیانه، ارزشی کمتر دارد.
بنیامین نتانیاهو، در میانه بحرانهای سیاسی داخلیاش، این جنگ را فرصتی برای بازسازی مشروعیت خود دید. او از این بحران، ابزار سیاسی ساخت. حملاتی که تنها متوجه حماس نبود، بلکه جمعیت غیرنظامی غزه را هدف گرفت.
در ایالات متحده، دونالد ترامپ، رئیسجمهور دور دوم آمریکا، با حمایتی بیقید و شرط از اسرائیل، عملاً خود را شریک نظامی این جنگ کرد. نه تنها نسبت به کشتار غیرنظامیان اعتراضی نکرد، بلکه در سخنرانیها و توییتهایش، ارتش اسرائیل را ستود. این موضع، نقش آمریکا را از یک میانجی بیطرف، به یک بازیگر فعال در میدان نبرد تغییر داد.
در سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران نیز این جنگ را فرصتی برای پیشبرد اهداف منطقهای خود دید. ارسال پول، اسلحه و اطلاعات به حماس، نه از سر دلسوزی، بلکه بخشی از بازیهای نیابتی تهران در منطقه بود. برای جمهوری اسلامی، غزه تنها یک مهره بود؛ نه بیشتر.
در این میان، صدها خبرنگار و فعال رسانهای سعی کردند صدای مردم باشند. اما بنا بر گزارشهای رسمی، بیش از ۲۳۰ روزنامهنگار در جریان حملات کشته شدند. این کشتار بیسابقه خبرنگاران، و حمله به کاروانهای امدادی و مراکز رسانهای، نشان میدهد که این جنگ، نه فقط علیه انسانها، بلکه علیه روایت و حقیقت نیز در جریان است.
سازمان ملل، شورای امنیت، و نهادهای حقوق بشری، عملاً ناتوان بودند. جز گزارش و ابراز نگرانی، هیچ اقدام ملموسی صورت نگرفت. اما فاجعهای که در غزه رخ میدهد، با بیانیه متوقف نمیشود. وقتی کودکی در صف غذا از گرسنگی جان میدهد، یا پدری پیکر بیجان دخترش را در آغوش گرفته، جهان باید کاری فراتر از همدردی انجام دهد.
امروز، غزه فقط یک سرزمین محصور نیست؛ نماد وجدان زخمی جهان است. آینه سقوط اخلاق در دنیای پرادعای مدرن. جایی که مرگ عادی شده و فریادها بیپاسخ مانده است.
این مقاله گزارش نیست؛ فریاد است. فریادی برای کودکی که در صف آب کشته شد. فریادی برای مادری که خانهاش را با تمام آرزوهایش از دست داد. فریادی برای حقیقتی که میخواهند دفن کنند.
اگر امروز ننویسیم، فردا تاریخ را کسانی خواهند نوشت که شریک این جنایت بودهاند. اگر امروز نایستیم، فردا چیزی از انسانیت باقی نخواهد