
در تاریخ بشر، معلمان همواره نقشی فراتر از آموزش صرف ایفا کردهاند. آنان پایهگذاران تفکر و بیداری اجتماعیاند؛ کسانی که در سکوت و بیادعایی، جامعه را از تاریکی جهل به سوی روشنایی آگاهی هدایت میکنند. در جهانی که عدالت، توسعه و دموکراسی بهعنوان ارزشهای اساسی پذیرفته شدهاند، هیچ نیرویی مانند آموزش نمیتواند این ارزشها را تحقق بخشد و هیچ قشری مانند معلمان در این مسیر نقشی حیاتی ندارند.
در دنیای معاصر، آموزش تنها به معنای انتقال مفاهیم علمی نیست، بلکه بستری است برای پرورش شهروندانی پرسشگر، آگاه و توانمند در مواجهه با چالشهای فردی و اجتماعی. معلمان، از ابتداییترین سالهای زندگی تا مقاطع عالی تحصیلی، نقشی بنیادین در ساختار فکری و اجتماعی جامعه دارند. آنان نهتنها دانش میآموزند، بلکه آگاهی میسازند، اخلاق اجتماعی را ترویج میدهند و فرهنگ تفکر انتقادی را نهادینه میکنند.
در این میان، برخی از معلمان با عبور از نقشهای رسمی خود، به چهرههایی الهامبخش تبدیل شدهاند که مسئولیت اجتماعی و شجاعت مدنی را به عالیترین درجات رساندهاند. یکی از این چهرههای برجسته، زندهیاد صمد بهرنگی است؛ آموزگاری از آذربایجان شرقی که در قالب معلمی آگاه، مسئول و عدالتخواه، تلاشهای بسیاری را برای روشنگری و رهایی مردم انجام داد.
صمد بهرنگی با استفاده از قلمی جسور و ذهنی جستجوگر، با نگارش داستانهایی چون ماهی سیاه کوچولو، فراتر از داستانگویی کودکانه، به طرح مسائلی چون رهایی، مقاومت و خودآگاهی پرداخت. او معلمی بود که در کنار مردمش ایستاد، نه در برابر آنها. بهرنگی با نوشتههایش، همگان را به مبارزه با ظلم و استبداد دعوت کرد و از اینرو در تاریخ روشنگری ایران جایگاهی خاص دارد.
در دوران عضویتم در شورای آموزش و پرورش شهرستان شوط و سپس در شورای آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی، با رأی اعضای این شورا بهعنوان بازرس شورای آموزش و پرورش کل استان آذربایجان غربی انتخاب شدم. در آن زمان آقای جمشید انصاری، استاندار و رئیس شورای آموزش و پرورش استان بود. در همان دوران، پیشنهاد دادم که روز معلم در ایران به نام صمد بهرنگی نامگذاری شود. این پیشنهاد در ابتدا با استقبال مواجه شد، اما به دلیل فشارهای سیاسی متوقف گردید. این موضوع نمایانگر نحوهی برخورد نهادهای رسمی با چهرههایی است که برخلاف جریانهای رسمی، نمایندهی مردم و صدای بیصدایاناند.
امروز، معلمان در بسیاری از جوامع، از جمله ایران، با مشکلات جدی مواجهاند: حقوق نامنظم، فشارهای اداری، نبود حمایتهای رفاهی و بیثباتی شغلی. این مسائل، انگیزه و انرژی معلمان را کاهش میدهد و در نهایت، مانع از تحقق اهداف بلندمدت آموزشی و توسعهی انسانی میشود.
با این حال، حمایت از معلمان باید بهعنوان حمایت از آیندهی جامعه در نظر گرفته شود. معلمان نهفقط آموزگاران، بلکه معماران فردای ما هستند. همانطور که صمد بهرنگی و همتایان او به نسلهای مختلف آموزش دادند، باید این آموزهها را در سیاستگذاریها و برنامههای آموزشی گنجاند و از آنها حمایت کرد.
اگر جامعهای معلمان خود را ارج نگذارد، آیندهاش را در تاریکی رها کرده است. معلمان، حافظان آگاهی، دموکراسی و عدالت اجتماعیاند و باید در همه سطوح جامعه، از آموزش گرفته تا تصمیمگیریهای کلان، به آنها ارج نهاده شود.