
اما آنچه توجه بسیاری را جلب کرد، شیوه بازتاب آن در رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی وابسته به جریانهای #پانفارس و ایرانشهری بود؛ همان رسانههایی که سالهاست وجود ملتها، زبانها و هویتهای غیرفارسی را انکار کرده و واژهٔ «ملّیت» را فقط برای «ملت ایران» روا میدانند.
اکنون اما، بهناگاه و با کمال جسارت، از «ملیت قاتل» سخن میگویند. چرا؟ چون میخواهند با برجستهسازی ریشهٔ جغرافیایی یا ائتنیکی یک جنایتکار، تصویری کلیشهای و نژادگرایانه از تورکها بسازند و آن را بیسروصدا در ذهن مخاطب بنشانند.
این همان نفاق مزمن و فریب تاریخی است:
وقتی یکی از ائتنیک ها قربانی میشود، هیچکس نمیپرسد که او اهل کجاست، زبانش چیست یا هویتش کیست. با همین منطق، به تورک بودن الهه(اهل سراب) اشارهای نمیشود و او را صرفاً «زن ایرانی» مینامند! اما اگر خطایی از فردی غیر فارس سر بزند، ناگهان «تورک بودن»، «عرب بودن» یا «بلوچ بودن» او تیتر میشود.
در قاموس رسانههای ایرانشهری، تنها جنایتکاران هویت دارند، نه قربانیان.
اگر واقعاً دغدغه «شفافیت» و «ملیت» دارید، پس چرا هیچگاه به ملیت آن همه فاعلان خیّر، نوآوران، پزشکان، کارگران، تکنسینها، مخترعان، و متخصصانی که هر روز در تهران و دیگر شهرها مشغول ساختن، درمان، تولید و خدمتاند اشاره نمیکنید؟
اگر جسارت دارید، از این پس در تیترهایتان بنویسید:
«پزشک #تورک جان کودک یزدی را نجات داد»،
«محقق #عرب داروی جدیدی ثبت کرد»،
«کارگر بلوچ پروژهی عظیم عمرانی را به پایان رساند».
اگر چنین کنید، خواهید دید که تیتر تمام روزنامهها باید هر روز با نام و ملیت های غیرفارس آغاز شود.
اما این کار را نمیکنید. چون پروژه شما، نه آگاهیبخشی، که دشمنسازی است. دشمنی که زبانش غیر از فارسی است، رنگ و روایت اش با مرکز متفاوت است و هویتش، بهرغم همهی انکارها، هنوز زنده است.