Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
ایرانمقالات

نه به سلطنت دست‌نشانده، نه به استبداد مذهبی؛ راه نجات ایران فقط از درون مردمانش می‌گذرد نوشته: اکبر لکستانی – روزنامه‌نگار ایرانی-آمریکایی

ایران، سرزمینی با تاریخی کهن و مردمانی باهوش، سال‌هاست که میان دو نوع استبداد گرفتار مانده است؛ یکی تاج‌دار، دیگری عمامه‌پوش. هر دو، در ظاهر متفاوت، اما در اصل یکی: هر دو قدرت را از مردم گرفته‌اند، نه به مردم داده‌اند.

سلطنت، با کودتای بیست‌وهشت مرداد، با دخالت بیگانگان بازگشت و دهه‌ها آزادی را زیر چکمه‌های امنیتی خفه کرد. جمهوری اسلامی نیز، با شعار آزادی و عدالت آمد، اما تنها لباسی تازه بر پیکر همان استبداد پوشاند. در این میان، مردم ایران همیشه تنها مانده‌اند؛ میان رؤیای دروغین نجات از بالا، و واقعیت دردناک سرکوب از پایین.

امروز، در حالی که پنجمین روز از جنگ واقعی میان جمهوری اسلامی و اسرائیل می‌گذرد، باز هم سیاست‌های جهانی تلاش می‌کنند ایران را به صحنه‌ای برای منافع خود تبدیل کنند. اما مهم‌ترین پرسش این است: مردم ایران در این معادلات کجایند؟

درست در همین لحظه، برخی از چهره‌ها و جریان‌های خارج‌نشین، به‌جای شنیدن صدای مردم، به دنبال جلب حمایت قدرت‌های خارجی‌اند تا با تکیه بر دولت‌های مداخله‌گر، به قدرت برسند. همان‌ها که روزی خود را اپوزیسیون می‌نامیدند، امروز در مقابل دوربین‌های تلویزیونی خارجی، با چاپلوسی برای دولت‌های دیگر، به‌دنبال مشروعیتی مصنوعی‌اند. رضا پهلوی، نمونه‌ای واضح از این مسیر است؛ کسی که به‌جای تکیه بر مردم ایران، دل در گروی پشتیبانی رسانه‌ای و سیاسی دولت اسرائیل دارد—بی‌آن‌که حتی از خود بپرسد: آیا ملتی که یک‌بار هزینه استبداد را داده، بار دیگر پذیرای دیکتاتوری از نوع دیگر خواهد بود؟

مردم ایران چیزی فراتر از شعار می‌خواهند. آن‌ها به دنبال ساختن آینده‌ای هستند که در آن، حاکمیت بر پایه خواست مردم شکل بگیرد، نه قراردادهای پنهانی در اتاق‌های فکر خارجی.

اگر بار دیگر، ساختار آینده‌ی ایران نه در خانه‌های مردم، بلکه در سفارت‌خانه‌ها و لابی‌های سیاسی طراحی شود، آن‌چه به‌دست خواهد آمد، نه آزادی است و نه دموکراسی؛ بلکه بازتولید همان درد قدیمی، این بار در لباسی نو.

حکومت‌های تحمیلی، همیشه بی‌ثبات، سرکوب‌گر و فاسدند.
از افغانستان و عراق گرفته تا لیبی و ونزوئلا، تاریخ گواه آن است که دموکراسی، ارمغان اشغال نیست. آزادی، با توپ و تانک وارد نمی‌شود. عدالت، با دخالت قدرت‌های خارجی به وجود نمی‌آید.

مردم ایران خواهان آینده‌ای هستند که در آن:

آزادی بیان، آزادی رسانه و مطبوعات، آزادی اندیشه
حق برگزاری تجمعات و تشکیل نهادهای مدنی
استقلال قوا و عدالت مستقل
برابری حقوق زنان و مردان، اقلیت‌ها و اقوام
حاکمیت قانون و شفافیت در قدرت
پایان مصونیت برای افراد و نهادها
و انتخاب آزاد و واقعی در تعیین سرنوشت
همه‌ی این‌ها، فقط از دل مردم ممکن است، نه از سوی پادشاهان در تبعید، نه از طرف روحانیونی که سال‌ها شریک سرکوب بودند، و نه از سوی دولت‌هایی که اولویت‌شان امنیت خودشان است، نه آزادی ایرانیان.
و اگر استبدادی تازه، در لباسی متفاوت، دوباره بر ایران مسلط شود، آنچه در انتظار مردم خواهد بود، باز هم همان چیزهایی‌ست که چهار دهه با آن جنگیده‌اند:
زندان‌های انفرادی، سرکوب تجمعات، فیلترینگ اینترنت، سانسور کتاب، دستگیری روزنامه‌نگاران، تبعید دگراندیشان، محرومیت زنان، و حذف صداهای مستقل.
اما این مردم، خسته از استبداد، به بلوغی تاریخی رسیده‌اند.
و این بار، صدای آن‌ها را نمی‌شود خاموش کرد.
نه با تاج، نه با عمامه، نه با بمب.
ایران، فقط با مردم ایران آزاد خواهد شد.
و این آزادی، از کوچه‌های همین کشور برمی‌خیزد؛ از دانشگاه‌ها، از کارخانه‌ها، از دل دختران و پسرانی که جان‌شان را برای امید به فردا گذاشته‌اند.
نه دخالت بیگانه، نه حمایت اسرائیل، نه اشک تمساح قدرت‌های جهانی، نه آرزوی بازگشت سلطنت، هیچ‌کدام نسخه نجات ایران نیستند.
فقط خواست آگاهانه، مشترک و مصمم مردم، آن هم با ابزارهای مدنی، صلح‌آمیز و سیاسی، می‌تواند آینده‌ای دموکراتیک و انسانی برای ایران بسازد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا