Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
آذربایجانایران

شاهین برزگر: تهران، معمار پروژه تغییر جمعیتی در آزربایجان جنوبی

 مسئله کوچاندن مهاجران به آزربایجان جنوبی، امروز نه یک دغدغه اجتماعی گذرا، بلکه بحرانی استراتژیک و تهدیدی مستقیم علیه هویت، امنیت و آینده ملت تورک به شمار می‌رود. تجربه دهه‌های اخیر نشان می‌دهد که رژیم‌های مرکزگرا در ایران، با استفاده از ابزارهای حقوقی و سیاسی، آگاهانه ترکیب جمعیتی آزربایجان را تغییر داده و بافت بومی این سرزمین را هدف قرار داده‌اند. این پروژه خطرناک، اگرچه در قالب اسکان پناهندگان یا مهاجرت تحصیلی توجیه می‌شود، اما ماهیت واقعی آن چیزی جز مهندسی جمعیتی و تضعیف قدرت ملی آزربایجان نیست.

ریشه این بحران به دهه ۵۰ شمسی بازمی‌گردد. زمانی که در پی عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر میان ایران و عراق، و متعاقب جنگ هشت‌ ساله، صدها هزار عراقی وارد ایران شدند. بخش عمده این پناهندگان به آزربایجان غربی و مناطق مرزی کوچانده شدند. این موج عظیم مهاجرت نه تنها نظم اجتماعی منطقه را برهم زد، بلکه پیامدهای امنیتی، اقتصادی و فرهنگی گسترده‌ای به دنبال داشت. جاسوسی، قاچاق سلاح و انسان، و حتی ادعاهای پوچ ارضی بخشی از آثار مستقیم این سیاست‌ها بود. با وجود تصویب آیین‌نامه نحوه بازگشت پناهندگان عراقی در سال ۱۳۸۲، رژیم مرکزی هیچ اقدام مؤثری برای اجرای آن نکرد و امروز هنوز هزاران مهاجر غیرقانونی و نسل دوم و سوم آنها در آزربایجان سکونت دارند.

در آزربایجان غربی، پروژه تغییر بافت جمعیتی از طریق اسکان هدفمند کوردها، بعد دیگری از همین سیاست است. این روند که با چراغ سبز نهادهای امنیتی تهران دنبال شده، به‌تدریج اکثریت تورک‌های منطقه را در سرزمین تاریخی خود به حاشیه رانده و بستری برای ادعاهای ارضی و فعالیت گروه‌های مسلح فراهم کرده است. فردای فروپاشی رژیم مرکزی، همین تغییر دموگرافی می‌تواند به یک بحران تمام‌عیار بدل شود و امنیت ملی آزربایجان جنوبی را به خطر اندازد.

شهر تبریز نیز از این سیاست مصون نمانده است. حضور هزاران دانشجوی عراقی در این شهر، که در پوشش تحصیل اما در پیوند با شبکه‌های مذهبی–سیاسی و حتی قاچاق سازمان‌یافته عمل می‌کنند، زنگ خطری جدی است. مرکزیت تبریز در جنبش ملی آزربایجان و نقش آن به‌عنوان قلب تپنده بیداری تورک‌ها باعث شده رژیم، با سیاست اسکان و مهاجرت هدفمند، بذر بحران‌های اجتماعی و امنیتی را در این شهر بکارد. این حضور، اگرچه امروز بی‌سر و صداست، اما در فردای بحران می‌تواند به ابزاری برای بی‌ثبات‌سازی و تضعیف اراده ملی آزربایجان تبدیل شود.

از منظر حقوق بین‌الملل نیز سیاست‌های ایران در قبال پناهندگان عراقی و دیگر مهاجران، مغایر با اصول بنیادین است. کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو و پروتکل ۱۹۶۷ به‌صراحت تأکید می‌کنند که وضعیت پناهندگی ماهیتی موقت دارد و پس از ایجاد ثبات در کشور مبدأ، افراد باید بازگردانده شوند. ماده ۱ کنوانسیون نیز تصریح دارد که با رفع شرایط اضطراری، ادامه اسکان پناهندگان مشروعیت ندارد. بنابراین، تداوم حضور پناهندگان عراقی و اعطای امتیازات اقامتی به آنان در آزربایجان، نقض آشکار تعهدات بین‌المللی ایران و تجاوز مستقیم به حق ملت تورک در حفظ بافت جمعیتی سرزمین خویش است.

پیامدهای این سیاست‌ها در سه سطح قابل شناسایی است:

نخست، تغییر دموگرافی و به حاشیه راندن ملت تورک در سرزمین خود.

دوم، گسترش بحران‌های امنیتی و سیاسی از طریق همکاری مهاجران غیرقانونی با شبکه‌های جاسوسی و قاچاق.

سوم، تضعیف موقعیت ملی آزربایجان در روند استقلال یا تشکیل دولت ملی در فردای فروپاشی مرکز.

این سه عامل در کنار هم، خطری وجودی برای آینده آزربایجان جنوبی هستند.

در چنین شرایطی، حرکت ملی آزربایجان بایستی استراتژی روشن و آینده‌نگرانه‌ای در قبال مسئله مهاجران تدوین کند. نخستین گام، مستندسازی و تهیه آمار دقیق از وضعیت مهاجران در شهرها و روستاهای آزربایجان است. بدون داده‌های شفاف، هیچ مبارزه سیاسی و حقوقی مؤثر نخواهد بود. گام دوم، افشای این سیاست‌ها در سطح بین‌المللی و معرفی آن به‌عنوان نقض حقوق ملت‌ها و ابزار تغییر دموگرافی است. گام سوم، آماده‌سازی برنامه‌های حقوقی و سیاسی برای بازگرداندن تعادل جمعیتی در فردای سقوط رژیم مرکزی است. مهاجرانی که تنها به‌عنوان پناهنده موقت وارد آزربایجان شده‌اند باید مطابق کنوانسیون‌های بین‌المللی و قوانین ملی، به کشور خود بازگردند.

این مسئله، به‌ویژه در چارچوب حق تعیین سرنوشت ملت‌ها، اهمیت مضاعف دارد. ملت تورک آزربایجان حق دارد سرنوشت خویش را بدون مداخله بیگانگان و بدون دست‌کاری ترکیب جمعیتی سرزمینش تعیین کند. هرگونه تغییر مصنوعی در بافت جمعیتی، نقض آشکار این حق بنیادین است.

سخن آخر  آنکه، مسئله مهاجران در آزربایجان تنها یک معضل اجتماعی نیست، بلکه تهدیدی عمیق علیه تمامیت ملی و آینده سیاسی ملت تورک است. اگر امروز در قبال این پروژه سکوت کنیم، فردا هزینه‌های جبران‌ناپذیری خواهیم پرداخت. ما ملت آزربایجان جنوبی با صدای رسا اعلام می‌کنیم که اجازه نخواهیم داد آینده‌مان قربانی سیاست‌ها و بازی‌های رژیم مرکزگرا شود. آزربایجان سرزمین نیاکان ماست. ترکیب جمعیتی آن بخشی از هویت و حق حیات ملی ماست و حفظ آن رسالتی تاریخی است‌.

ملت تورک آزربایجان بی شک امروز در لحظه‌ای سرنوشت‌ساز ایستاده است.

هیچ تهدید و هیچ سیاست تغییر جمعیتی نمی‌تواند اراده ما را بشکند و آینده ما را دستخوش بازی‌های قدرت‌های مرکزگرا کند. فردای آزربایجان متعلق به ملت تورک است و این فردا تنها با آگاهی، همبستگی و اراده ملی ما ساخته خواهد شد. صدای ملت تورک امروز قوی‌تر از هر زمان دیگری است و مسیر ما روشن است. مسیر ما پایبندی به اصول بنیادین ملت، ایستادگی در برابر هر تهدید و حفظ سرزمین مادری است. و در پایان، پیام ما به همه کسانی که بخواهند آینده آزربایجان را دستخوش سیاست‌های بیگانه کنند، یک فریاد است:

«آزادلیق، عدالت، میللی حکومت»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا