آذربایجانایران

راه استقلال آذربایجان جنوبی: برای استفاده از این فرصت تاریخی چه باید کرد؟

اعتراضات در جمهوری اسلامی ایران ادامه دارد. تیر از کمان بیرون آمده است و هدف تیری که از کمان بیرون آمده نه تنها سرنگونی حکومت دینی، بلکه ایجاد دولت های مستقل در ایران است. ایران که سال هاست از نظر روابط اجتماعی-اقتصادی، سیاسی- دیپلماتیک و ملی تحت تحریم ها فراوان قرار گرفته است، توانایی حفظ رژیم فعلی و حمل آن به آینده را ندارد.

پس از کشته شدن دختر جوانی به نام مهسا امینی توسط »پلیس اخلاق« در شهریور ماه سال جاری، رژیم آخوندی دیگر نمی تواند با و سرکوب وحشیانه جلوی اعتراضات و شورش های دسته جمعی را که سراسر ایران را فرا گرفته است، بگیرد. اعتراضات در تمام شهرهای ایران موضوع فروپاشی «زندان خلقها» را بار دیگر مطرح می کند. در روزگاری که دنیا بر سر پروژههای اسکان در مریخ فکر میکند ، ایران با اینکه یک کشور بسته است و تلاش می کند واقعیت و حقایق را پنهان کند، ولی طبق اطالعات منتشر شده و به دست آمده، تمام ارکان «چهارگانه ایدئولوژیک» که رژیم تهران را سرپا نگه می دارد پوسیده و شکست خورده است.

.اول اینکه «ایرانیسم»به عنوان یک ایدئولوژی نمی تواند امپراتوری چند ملیتی را از شرایط دشوار نجات دهد ثانیا سیاست آپارتایدی شوونیستهای فارس علیه دیگر مردمان بومی جغرافیای ایران ، نتایج خود را نشان میدهد و ضربه سختی به ً رژیم میزند. ثالثا نهاد سیاسی تشیع که در پس «ایدئولوژی ایرانیسم» و شوونیسم فارسی پنهان شده بود، ایران را نه تنها در تمام جهان، بلکه حتی ً، در جهان اسالم منزوی کرده است چهارم، جمهوری اسلامی ایران نتوانست خود را به عنوان «الگوی توسعه جایگزین» معرفی کند.

همه ملل ساکن ایران از جمله پارسیان به دلیل محدودیت های شدید ایجاد شده توسط سیستم مدیریت مردسالاری رژیم آخوندی، قرن ها از توسعه عقب مانده اند. در دنیایی که نسل هوش مصنوعی در حال ظهور است، جمهوری اسالمی به تمام معنا در میان نقاط الفبای عربی در حال محو شدن است. با فروریختن ارکان ایدئولوژی های رسمی و غیر رسمی جمهوری اسلامی ایران، پرچم سه رنگ جمهوری آذربایجان از قلب و افکار هموطنانمان در آذربایجان جنوبی به نماد نهضت آزادی، فرمول نجات یک جامعه عظیم تبدیل می شود و به عنوان یک ایدئولوژی ملی خودنمایی می کند.

به یقین می توان گفت که در سال ۲۰۲۳ نتایج واقعی نهضت آزادیبخش ملی هموطنانمان در آذربایجان جنوبی را شاهد خواهیم بود و شاهد گنجاندن کشور مستقل آذربایجان جنوبی در نقشه سیاسی جهان خواهیم بود.

مشاهدات نشان می دهد که تمامی اقشار جامعه ایران از جمله رهبری نیروهای مسلح در وضعیت درگیری با رژیم تهران قرار دارنداین تضادها هم اکنون در قالب تظاهرات خیابانی و شورش خود را نشان می دهد و حادتر شدن آن اجتناب ناپذیر است عواملی که ظهور قیام ها و شورش ها را در ۲۰ سال اخیر در ایران، دوران خیزش و غرق شدن آنها در خون ، موید این است که تهران در شرایط کنونی بیشتر با جنبش های قومی-سیاسی مواجه است و آن جنبش های قومی-سیاسی است. که درگیری های پنهان و محلی را به سطح آشکار می کشاند، و این زمان خواندن فاتحه به استبداد تهران را اجتناب ناپذیر می کند. از این رو، همه آذربایجانی های جهان از جمله ما باید به دقت روندهای ایران و اطراف ایران را دنبال کرده و تاریخ و حافظه خونی خود را از زمان ظهور دولت صفوی آذربایجان، به ویژه اشتباهات و حقایق بزرگان، مورد بررسی مجدد قرار دهیم . باید جنبش های وسیع مردمی درتاریخ آذربایجان جنوبی را به دقت بررسی کرده و اشتباهات و دستاوردها و دلایل شکست آنها را یکی یکی تحلیل کرده و نتایج درست بگیریم چه درس هایی گرفته شده است:

1. معمولا به حق ما تبریز را «مهد انتقلاب» می نامیم و قطعا این ریکرد درستی است. آذربایجان جنوبی جغرافیایی پویا و پرانرژی است و در تاریخ انقلاب های این جغرافیا نهضت ستارخان جایگاه ویژه ای دارد. همانطور که می دانید، ستارخان رهبر جنبش مشروطه بود و برای نوسازی – مجلس و مشروطه – در سلطنت قاجار ترک تبار مبارزه کرد. با این حال، قصد او برای دموکراتیزه کردن کل ایران در نهایت منجر به تضعیف قاجارها و انتقال سلطنت از ترکها به فارسها شد.

2.آزمایش تاریخی دیگری که نگاه به نتایج آن حائز اهمیت است «جمهوری آزادیستان» است که توسط شیخ محمد خیابانی با محتوای »دموکراسی به ایران، خودمختاری به آذربایجان» تأسیس شد و نیم سال عمر کرد. ش.م.خیابانی که آذربایجان جنوبی را جزئی از ایران می پنداشت، با عدم ایجاد یکپارچگی با جمهوری دموکراتیک آذربایجان مستقر در شمال، مرتکب اشتباه تاریخی بزرگی شد.و به جای استفاده از فرصت بی نظیر ایجاد شده برای لغو توافقات گلستان و ترکمانچای پیشنهاد اتحاد دو آذربایجان را رد کرد و به جای آن تصمیم گرفت که کشور مستقل را «آزادستان» بنامد. زندگی غم انگیز ش.م.خیابانی و زندگی کوتاه «آزادستان» نشان می دهد که انتخاب مضر و خطرناکی چون «آذربایجان جزء الینفک ایران است» چشم اندازی جزاز دست دادن شانس های تاریخی و مغلوبیت را نوید نمی دهد.

3.تاریخ نشان داده است که رضاشاه، بنیانگذار نوپهلوی ها، در ابتدا به عنوان بنیانگذار و مدافعه سلطنت عمل نکرد، بلکه اندکی پس از آن رژیم شاهنشاهی را ایجاد کرد. اگر در شرایط کنونی تبریز قدرت خود را وقف جنبش لیبرالی برای ایران واحد کند واین به واقعیت تبدیل شود(یعنی نیروهای دموکراتیک جای مالها را بگیرند) تردیدی وجود ندارد که نیروهایی که در «ایران دموکراتیک« به قدرت میرسند، بیرحم تراز ملاها و پیشینیان آنها برای درهم شکستن هویت و ملیت تورک عمل خواهند کرد.

4.نکته آموزنده دیگر فرصتی دیگری بود که سید جعفرپیشه وری در سال ۱۳۲۴ با بهره گیری از فرصت های ایجاد شده در جنگ جهانی دوم و حمایت اتحاد جماهیر شوروی، دولت ملی آذربایجان را در تبریز تأسیس کرد. این اقدام علیه حکومت شوونیستی و نظامیگرای پهلوی بود و هدف آن آزادی ترکهای آذربایجان از یوغ بردگی و استعمار فارسها بود. با این حال، اتحاد جماهیر شوروی آذربایجان جنوبی را در جنگ ژئوپلیتیکی به آمریکا و انگلیس از دست داد. از آنجایی که دولت سید جعفرپیشهوری نتوانست »مسئله آذربایجان جنوبی» را جهانی کند، یا بهتر بگویم اجازه این کار را نداشت، قدرت های بین المللی موضوع را «مسئله داخلی ایران» تلقی کردند و بار دیگر تبریز را به تهران وابسته کردند.

5. در سال ۱۳۵۷«انقلاب اسلامی» که توسط روح الله خمینی به هزینه فعالیت هموطنان ما در آذربایجان جنوبی پیروز شد، به الگوی رادیکال شیعی تبدیل شد و چهارمین جنگ استقلال آذربایجان جنوبی در یک قرن با کمک قدرتهای بین المللی و شوونیسم فارس وحشیانه در خون غرق شد. و این بارشوونیسم فارس در لباس آخوندها وحشیانه تر از پیشینیان خود ، با ابزارهای غیرقابل تصوری .حقوق ملی هموطنانمان را کامالً محدود کرد در شرایط تاریخی کنونی نمی توان ایران را به دوران قاجارها، پهلوی ها و آیت الله ها برگرداند. به عبارت دیگر، فروپاشی جمهوری اسالمی و تجزیه ایران یک ضرورت تاریخی است. حفظ رژیم آخوندی -فارس ایران که آبستن کشورهای مستقل است، به اندازه اتحاد زمین و آسمان غیرممکن است.احتمال ایجاد یک کشور مستقل آذربایجان در ایران که محکوم به تجزیه است بسیار زیاد است و همه پیش نیازها برای تحقق آن وجود دارد:

مبارزه برای استقلال مبتنی بر کدهای ژنتیکی وحمل ویژگیهای سنتی، تبدیل تفکر ملی، هویت ملی به یک جنبش اجتماعی و سیاسی، موضع تند و سازش ناپذیر همه ملل ساکن ایران در برابر رژیم، شرایط بین المللی و حضور یک دولت قوی در آذربایجان شمالی در نهایت، اگر از رویکرد جان بردلی، استاد دانشکده اقتصاد لندن، نویسنده اثر معروف «ناسیونالیسم و دولت» استفاده کنیم، میتوان گفت که آذربایجان یک منطقه ملی، جغرافیایی و جامعه قومی برتر در ایران کنونی است. و منافع ملی آذربایجان جنوبی بالاتر از همه منافع دیگر است.

بر اساس این شرایط اولیه، برای استقالل هموطنان آذربایجان جنوبی چه باید کرد؟ اوالً تجربه تاریخی حکم می کند که استقلال آذربایجان جنوبی به یک موضوع بین المللی تبدیل شود و مبارزه برای استقلال ملی در داخل ایران و در عرصه بین المللی همزمان صورت گیرد. جهان باید بداند که بالغ بر ۴۰ میلیون نفر در آزربایجان جنوبی که در داخل ایران به دو استان تقسیم شده و مرزهای طبیعی آنها تنگ شده است، آشکارا و مشخص برای استقلال ملی مبارزه می کنند، نه برای حقوق فرهنگی محلی، خودمختاری، فدراسیون یا کنفدراسیون. در این راستا نماینده دائم آذربایجان در سازمان ملل باید به رسمیت شناختن حقوق اساسی و ملی آذربایجانیهای جنوبی را در سازمان ملل مطرح کرده و آن را به بحث فراگیر تبدیل کند دوم، تجمعات و راهپیمایی های بی وقفه هموطنان تورک ما در کشورهای مختلف جهان در دفاع از جنگ استقالل آذربایجان جنوبی در شهرهای بزرگ کشورهای مختلف؛ ثالثا ترویج مستمر حفظ حقوق اساسی و ملی هموطنان آذربایجان جنوبی در تمامی بسترها به ویژه در رسانه های الکترونیکی و ً مکتوب، شبکه های اجتماعی را باید بر اساس نتایج مبارزه استقلال طلبانه آذربایجان شمالی به موضوع استقلال آذربایجان جنوبی نزدیک شویم. ایجاد یک نبا کشور مستقل توسط هموطنان ما در امپراتوری ایران با تجربه آذربایجان شمالی که پس از جدا شدن از اتحاد جماهیر شوروی به استقلال رسید، تفاوت چشمگیری دارد. زیرا در درون «امپراتوری سرخ« جمهوری آذربایجان به عنوان یک موجودیت ساختاریافته، هرچند به صورت رسمی، وجود داشت. حتی زمانی که آذربایجان استقلال خود را به دست آورد، از مواد قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی شوروی برای دوره انتقالی استفاده کرد که مخالف استقلال نبود. در ایران شرایط فرق می کند نه ارکان یک کشور مستقل وجود دارد، نه تجربه ای برای ایجاد و شکل دادن به نظام اداری، اما نیروی انسانی قوی با هوش بالا وجود دارد و این نه تنها در کل خاک ایران بلکه نیز در سراسر جهان پراکنده شده است و اکثر آنها هواداران استقلال هستند.

عامل مهم دیگری که می تواند شانس ما را به واقعیت تبدیل کند، الهام علی اف سیاستمدار و دولتمرد مشهور جهان است. تجربه عالی و الگوی دولتی سکولار، دموکراتیک، قوی و مستقل در مقابل هموطنان جنوبی ما قرار دارد. این رهبر قفقاز جنوبی با شهرت جهانی، جمهوری قدرتمند آذربایجان است ویژگی های برجسته رهبری، تجربه سیاسی، قاطعیت، مهارت دیپلماتیک، شهرت عالی او در جهان تورک و در عرصه بین المللی به طور کامل امکان تبدیل صحفه غم انگیز تاریخ ما را را به صحفه زرین از تاریخ ما را فراهم می کند. صحبت نه تنها در رابطه با موفقیت، بلکه رسیدن به این موفقیت با حداقل ضرر وزیان است. میهن پرستی بالا، مهارت دیپلماتیک، عقالنیت، عمل گرایی و دیگر ویژگی های برجسته الهام علی اف، رئیس جمهور همه آذربایجانی های جهان، فرصت های بی نظیری را برای محافظت از روند پیچیده و دشوار مانند احقاق حقوق اساسی هموطنانمان درآذربایجان جنوبی و ..تحقق رویای دولت مستقل را ایجاد می کند.

 فضائل آغامالی نماینده مجلس جمهوری آذربایجان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا