آذربایجانایرانمقالات

دعوت ایران به جنگ با آذربایجان توسط احمد زیدآبادی – حسن ارک

آقای احمد زیدآبادی یکی از صاحبنظران مرکز نشین ایران است که تا کنون سهمی از قدرت سیاسی حاکم نداشته است. او در جریان جنبش سبز یکی از بیگناهانی بود که به گناه حمایت از حقانیت آقای موسوی به زندان افتاد. او همچنین در حمایت از دموکراسی و حقوق بشر مقالات و سخنرانیهای زیادی نوشته و انجام داده است. لحن گفتار و هرمنوتیک کلام وی او را فردی نرمخو و غیرستیزه گر نشان می دهد. از نظر من این مشخصات قابل احترام هستند. اما گویا روح جدیدی از ایشان در حال بروز و ظهور است.

ایشان در تازه ترین کوتاه‌نوشته خود، با اشاره به حوادث چندروز اخیر قفقاز نوشته است، اگر جمهوری آزربایجان راه زمینی ایران به ارمنستان را مسدود سازد و آمریکا هم چشم بر این اتفاق ببندد، ایران باید متوسل به زور بشود. او بلافاصله مسئله قومی در آزربایجان را با تحریکات اسرائیل مربوط کرده و چنین شائبه کرده که خواسته های ناسیونالیستی مردم آزربایجان ناشی از تحریکات اسرائیل هست. این یک حق کشی و شرپاشی ناجوانمردانه در حق مردم آزربایجان است.

آقای زیدآبادی گفته است ایران باید به زور متوسل شود. در استدلال این خواسته نیز خطر بی ثباتی سرزمینی ایران را طرح کرده است. عجیب است. یعنی از نظر آقای زیدآبادی ثبات سرزمینی کشور وسیعی به مانند ایران که بیشتر از سی برابر کشور ارمنستان وسعت دارد، به سی و هفت کیلومتر مرز با ارمنستان وابسته است؟ ایرانی که صدها بار بیشتر از مرز مشترک با ارمنستان با همسایگان متعدد خود مرز مشترک دارد، همچنین چند هزار کیلومتر با دریاهای آزاد جهان خط ساحلی دارد، آنقدر درمانده شده است که ثبات سرزمینی آن به سی و هفت کیلومتر مرز با ارمنستان وابسته شده است؟ این چه استدلال بیهوده و پوچی است؟

ایشان گفته است ایران باید متوسل به زور شود. آیا او نمی‌داند که «زور» بر علیه کشورهای همسایه یعنی همان «جنگ»؟ آقای زیدآبادی چرا به جای کلمه جنگ از واژه زور استفاده کرده است. آیا مقصود او استفاده از زور سرکوب برعلیه فعالان هویتگرای آزربایجان است؟ آیا آقای زیدآبادی حاکمیت را تحریک می‌کند که هویتگرایان تورک را با خشونت سرکوب کند؟ آیا تمام شعارهای آقای زیدآبادی در رابطه با گفتگو و تعامل بی خشونت نیروهای سیاسی، پوچ و الکی بوده است؟ یا در نظر ایشان تئوری عدم خشونت فقط مخصوص فارسهاست و بکار بردن خشونت و زور با فعالان هویتی اقوام غیر فارس و در این مورد خاص فعالان هویتگرای آزربایجان مشروع و برحق است؟

این پارادوکسیکال های فکری روشن‌فکران مرکزگرا نشان میدهد که ایران فاصله طویلی با دموکراسی و حقوق بشر دارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا