
روسیه در هفتههای گذشته آذربایجان را به نقض توافق آتشبس متهم کرد. جبهه جدید؟ شاید؛ اما شکی نیست که این رویدادها به توسعهطلبی پوتین گره خورده است.
مسکو اکنون برخی از «صلحبانان» خود در قاراباغ را برای استقرار مجدد در جبهه نبرد اوکراین بیرون میکشد. این اقدام فرصت مناسبی را برای آذربایجان ایجاد میکند تا قلمرو مستقل خود را که در سطح بینالمللی به رسمیت شناختهشده است، پس بگیرد. میتوان فکر کرد که قدرتهای غربی از احیای یک ملت به آنچه ازنظر قانونی متعلق به آنها بود حمایت میکنند؛ بهویژه اگر این امر مستلزم پایان دادن به اشغال روسیه باشد. بههرحال، حمایت غرب از اوکراین، از طریق ابراز همبستگی، هماهنگی اطلاعاتی و ارسال تسلیحات برای رسیدن به همین هدف است؛ اما به نظر میرسد که آذربایجان برای رهایی خود از روسیه، از همان فرصت ویژه برخوردار نیست. چرا؟
پاسخ تأسفبار این است که وقتی صحبت از قفقاز به میان میآید، به نظر میرسد بسیاری از مقامات غربی نمیدانند در کجا ایستادهاند. وقتی آنها طرفی را انتخاب میکنند، اغلب طرف ارمنستان است، کشوری که سی سال پیش به خاک آذربایجان حمله کرد تا یکشبه دولت ارمنی قومی در قاراباغ ایجاد کند که آن را «آرتساخ» مینامند. منطقه مورد مناقشهای که روسیه اکنون در «دفاع از آن» به جداییطلبان ارمنی کمک میکند. واضح است که حمایت غرب از ایروان عمدتاً تابعی از ارامنه مسیحی قابلتوجه است. تعداد ارمنیهایی که در کشورهای غربی زندگی میکنند بیشتر از خود ارمنستان است و آنها یک لابی پر سروصدا و متخاصم بهویژه در فرانسه و ایالاتمتحده تشکیل میدهند.
دیاسپورا داستان قانعکنندهای را تبلیغ میکند که چگونه «آرتساخ» در آذربایجان امروزی سرزمین اجدادی اولین مردم مسیحی قفقاز و مهد ملت، فرهنگ و مردم مدرن ارمنستان است. دیاسپورا در حال پخش داستانی جذاب است که چگونه «آرتساخ» در آذربایجان امروزی سرزمین اجدادی اولین مردم مسیحی قفقاز و مهد ملت، فرهنگ و مردم مدرن ارمنستان شد. این داستان بسیار آشنا به نظر میرسد و مسکو ادعا دارد کی یئو بهعنوان پیشرو قرونوسطایی روس -اوکراین بوده جز جداییناپذیر فدراسیون روسیه امروزی است.
هر دو، ارمنستان در قاراباغ و روسیه در دونباس ادعا میکنند که از مردم و میراثشان در سرزمینهای باستانی خود محافظت میکنند؛ بنابراین جای تعجب نیست که توجیه صلحبانان روسی برای اشغال بهاصطلاح «آرتساخ» شامل این ادعا است که آنها از میراث مسیحی و فرهنگی آن محافظت میکنند.
حتی اگر این ادعاهای مشکوک درست باشند، انتظار معقولانهای نیست که جهان که با مرزهای قرن نهم عمل کند و همچنین نباید تصمیمات ژئوپلیتیک معاصر به تاریخ باستان وابسته باشد. بهطور کامل میتوان فرهنگ بزرگ روسیه را به رسمیت شناخت و درعینحال ادعاهای ارضی مسکو در مورد سرزمینهای گذشته را رد کرد. همچنین میتوان ادعاهای ارمنستان در مورد «قاراباغ» را رد کرد.
اما به نظر میرسد بسیاری از مقامات آمریکایی و اروپایی تمایل دارند در عین حمایت از جنگطلبی ارمنستان، خود را به انکار اشغال روسیه وادار کنند. در کنگره، نماینده آدام شیف بهدرستی ولادیمیر پوتین را «جنایتکار جنگی» تلقی کرد، اما 50 میلیون دلار نیز برای آرتساخ خواست. به نظر میرسید که آراییک هاروتونیان، رئیسجمهور خود خوانده آرتساخ از به رسمیت شناختن یکجانبه جمهوریهای خود خوانده در شرق اوکراین توسط پوتین حمایت کرده و ارمنستان موضعی بیطرف در قبال تهاجم روسیه اتخاذ کرده است.
آمریکاییها حقدارند که با مخالفت رئیس کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا با حمله روسیه در کنار حمایت او از متحد مسکو، سردرگم شوند. لفاظی مشابهی در پارلمان اتحادیه اروپا اتفاق افتاده است، جایی که اخیراً قطعنامهای در محکومیت اقدامات روسیه در اوکراین و سپس قطعنامه دیگری در محکومیت آذربایجان به دلیل تلاش برای بازپسگیری قلمرو خود از جداییطلبان موردحمایت کرملین به تصویب رسیده است.
اما چرا حالا؟ نگاه غرب باید از عضویت ارمنستان در سازمان پیمان امنیت جمعی روسیه (CSTO) – یک پیمان امنیتی به سبک ناتو – و منطقه تجاری و گمرکی شش کشور اتحادیه اروپا، اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) منحرف شود. اینکه ارمنستان آغوش خود را به روی بازرگانان و الیگارشهای روسیه باز کرد، درست زمانی که تحریمهای غرب آغاز شد، خود گویای آن است.
این را در مقابل آذربایجان قرار دهید که هرگز به CSTO نپیوست، از عضویت اقتصادی در EAEU خودداری کرد، به تمام مبادلات تجاری روبل پایان داد، همه پروازها را از مسکو به پایتخت خود باکو قطع کرد و از طریق شبکه ایستگاههایی که در سراسر کشور خود دارند، بنزین رایگان در اختیار خدمات اضطراری اوکراین قرار داد. در کنار این خطوط لوله آذربایجان روسیه را دور میزند و ظرفیت افزایش جریان گازی برای جایگزینی واردات نفت حیاتی اروپا را دارد نیز یک ملاحظه عملی است.
بنابراین، قدرتهای غربی باید از چه کسانی حمایت کنند؟ کشوری که به دنبال بازگرداندن قلمرو مستقل قانونی به رسمیت شناختهشده خود است، یا کشوری که بهطور غیرقانونی با حمایت صلحبانان روسی در آن چنگ انداخته است؟ کشوری که بخشی از منطقه نظامی و اقتصادی روسیه است یا کشوری که عضو هیچکدام نیست؟ کشوری که روابط خود با روسیه را برای مخاطبان غربی مبهم میکند، یا کشوری که سوخت رایگان به خدمات اضطراری اوکراین میدهد؟
مقامات غربی از دیگران خواستهاند که در انتخاب طرفها در بحران اوکراین مسئولانه عمل کنند. آمریکاییها و اروپاییها باید در نظر داشته باشند که از چه کسانی حمایت میکنند. با ترسیم خطوط نبرد و درخطر بودن منافع امنیتی، چیزی که شایسته حمایت کورکورانه از ارمنستان باشد، وجود ندارد. بدیهی است که مقامات ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا عاقلانه تصمیمگیری کرده و مطابق با آن عمل کنند.
پروفسور ایوان ساشا شیهان، مدیر اجرایی دانشکده روابط عمومی و بینالملل در دانشگاه بالتیمور است. او را در توییتر @ProfSheehan دنبال کنید