در روزهایی که همه چیز رنگ و بوی کرونا گرفته در یک سو مسئولین با افتخار از وفور نعماتی همچون #ماسک و الکل و اختراع ربات و داروی ضدکرونا خبر میدهند و در سوی دیگر و در سطح جامعه اقلام ساده بهداشتی حتی در مقام نوشداروی بعد از مرگ سهراب هم ظاهر نمیشوند.
ماسک به زحمت هم یافت نمیشود و “اسپری خوشبو کننده هوا” به عنوان “اسپری ضدعفونی کننده قوی” در اختیار شهروندان قرار میگیرد.
الکل صنعتی به جای الکل سفید در دسترس مردم قرار گرفته و تلفات مصرف آن به رقیبی برای کرونا تبدیل میشود.
این اواخر هم ژل و محلول ضدعفونیکننده با قیمت نجومی در ویترین داروخانهها قرار گرفته تا بهداشت و سلامت هم به عنوان کالایی لاکچری خودنمایی کند و حیات و ممات هم طبقاتی گردد !
به گواه آمار ، جلسات مدیریت بحران به محل رسوخ این ویروس منحوس به جان شیرین خود مسئولین بدل شده و مصوبات پیشگیری از این ” اپیدمی مرگبار ” زیر سایه تعارفات زاید و مصلحتاندیشیهای بیمورد در صورتجلسات کاغذی دفن میشود تا تمهیدات لازم اندیشیده شود ولی اجرایی نشود !
گوش مسئولین کماکان به فریاد نالهگون “شهرها را قرنطینه کنید” بدهکار نیست و میهمانانِ بدقدمِ شهرهایِ درگیر با کرونا ، یکی پس از دیگری شهرهایمان را فتح میکنند.
کارگران فصلیمان با “سوغاتی مرگ” از مرکز و شمال کشور به سوی وطن باز میگردند و مسئولین فقط به “توصیههای مهربانانه” اکتفا میکنند تا بدین ترتیب با مردم نامهربانی کرده باشند !
معلوم نیست چرا ادارات ، بانکها و نهادهای عمومی تعطیل نمیشوند ؛ چرا تعطیلی بازار و اماکن تجاری ضمانت اجرایی لازم را ندارد ؛ چرا قرنطینه شهرها با قدرت اجرایی نمیشود ؛ چرا از تردد غیرضروری مسافرین با وسائط نقلیه شخصی و عمومی جلوگیری نمیشود ؛ چرا جرات گرفتن تصمیمات بزرگ و حیاتی را نداریم و دهها چرای دیگر . .
در این میان مردم هم کار خودشان را انجام میدهند.
آنها به فکر خرید شب عید هستند ، با سیر ، پیاز و زنجفیل به جنگ با کرونا برخاستهاند و با آن جوک میسازند ! آنها شوخی-شوخی در خانه نمیمانند و کرونا جدی-جدی میکُشد!
ترکیب و تداوم “بحران در مدیریت بحران ” و ” ناآگاهی شهروندان غیرمسئول ” نتیجهای جز شعلهورشدن زبانههای فاجعه کرونا را در پی نخواهد داشت ؛ فاجعهای تمامعیار و پشیمانکننده !