Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
آذربایجانایرانمقالات

تحریم مبارزه‌ مدنی و تفسیر آن با عنوان “تعلیق سیاست” توسط استمرار طلبان دموکراسی خواه آذربایجان ✍داوود شیری

این نوشته نقدی است بر بیانیه‌ای که توسط تعدادی از تورکهای آذربایجان در مقابل بیانیه ۸۰۰ نفری ایرانگرایان و فارسگرایان در مورد مسئله آموزش زبان مادری اتنیک‌ها و مخصوصا مسئله اورمیه نوشته شده است. 

بیانیه‌‌ای که مورد نقد این نوشته است، بیانیه‌ای است با عنوان “به تعلیق سیاست تن نخواهیم داد”  که توسط تعدادی آذربایجانی فعال در حوضه فرهنگی و انتخاباتی نوشته شده و بیش از هزار نفر از دوستداران زبان و فرهنگ آذربایجان نیز آن را امضاء کرده‌اند‌. امضاء کنندگان ثانوی این بیانیه، همانهایی هستند که با انگیزه دفاع از آموزش به زبان مادری، پایان تک‌زبانی، تمرکززدایی، رفع تبعیض و توسعه مناطق پیرامونی کشور ایران و از جمله آذربایجان، به پزشکیان رأی دادند. همان انگیزه‌ای که در این بیانیه هم به آن اشاره شده است. اگر منصفانه بگوییم، نویسندگان این بیانیه نیز در متن بیانیه، پایبندی خود را به این موارد تأکید کرده‌اند و خود این مسئله و شکل بیانیه که جوابیه‌ای به بیانیه فارسگرایان بود، باعث جذب امضاهایی شده بود که اکثرا در عرصه سیاسی ناشناس هستند.

این بیانیه از این لحاظ که توانسته است برخی فعالان سابق دانشجویی را که سالها غیرفعال و منزوی بودند  یا در حد نوشتن یک مقاله تاریخی و ادبی روحیه‌ وطن‌دوستی خود را ارضاء می‌کردند، به صحنه بیاورد، و  تعدادی از بوروکراتهای سابق جمهوری اسلامی ایران و فعالان و دلالان انتخاباتی به موضوعی کاملا مربوط به مسئله‌ ملی آذربایجان بکشاند، می‌شود گفت مثبت بود.
اما انتقاد اصلی به آن که در عنوان این نوشته هم قید شده است، مربوط به هدف غایی این بیانیه است. این بیانیه هرچند که در واکنش به بیانیه فارسگراها نوشته شده است، اما در عمل مبارزه مدنی و یکی از تاکتیک‌های کارآمد آن یعنی بایکوت و تحریم را نشانه گرفته است. بایکوت و تحریم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حکومت یکی از تاکتیک‌هایی است که در جنبش‌های سیاسی برای فشار بر حکومت و سیاستهای آن استفاده می شود و در واقع از مؤثرترین فعالیت‌های سیاسی در جوامع اقتدارگرا می‌باشد. اما نویسندگان این بیانیه، این تاکتیک ارزنده را “تعلیق سیاست” قلمداد کرده‌اند!! تحقیری تا این حد گستاخانه که بیش از پنجاه درصد یعنی اکثریت مردم ایران را نشانه گرفته است.
این گفتمان در دوران انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز از طرف مبلغین انتخابات به وفور استفاده می‌شد و خودسیاسی پنداران استبدادزده، تحریم کنندگان انتخابات را افرادی غیرواقع‌گرا، غیرسیاسی و تحت‌ تأثیر قرارگرفته‌ تلویزیونهای سلطنت‌طلب نشان می‌دادند. روحیه‌ای دیکتاتورگونه که بایکوت انتخابات را رأی به جلیلی قلمداد کرده و مخالفت با دولت تورکان حساب می کردند و عملا دولت تورکان با فاشیست‌هایی چون محمد جواد ظریف، حداد عادل و رضوان حکیم‌زاده تشکیل شد، نماینده دولت تورکان در مجلس با اجرای طرح آموزش زبانهای مادری مخالفت کرد و رئیس دولت به خاطر خواندن دوبیت شعر شهریار بدون اجازه مبصر کلاس اخطار گرفت….

نویسندگان بیانیه با فخارت انتخاب پزشکیان را پایان تعلیق سیاست می‌نامند، حال آنکه سخنگوی پزشکیان -فاطمه مهاجری- از امضاءکنندگان بیانیه ۸۰۰ امضایی فارسگرایان تشکر می‌کند و تأکید می‌کند که زبان کشور فارسی است، همان  بیانیه‌ای که فلسفه‌ وجود بیانیه هزار امضایی تورکها واکنش به آن می باشد.
نویسندگان بیانیه را استمرارطلبان دموکراسی‌خواه عنوان کرده‌ایم. دموکراسی‌خواه از آن جهت که خود ادعا می‌کنند و چون گروه متشکلی نیستند کاری نداربم که مرتجع خواندن تحریم کنندگان یک انتخابات غیر دموکراتیک، چطور در قاموس دموکراسی‌خواهی اینها توجیی می‌شود. انتخاباتی که به غیر دموکراتیک بودن آن، خود نویسندگان بیانیه نیز اذعان کرده‌اند. اما شاید از بکارگیری عبارت استمرار‌طلبی برای خود دلخور شوند ولی حتی با چشم‌پوشی از گذشته این افراد، باز در خود این بیانیه به استمرارطلب بودن خود اعتراف کرده‌اند.  اول اینکه به طور قاطع با براندازی رژیم کنونی مخالفت خود را اعلام کرده‌اند، یعنی مدافع ماندن کلیت سیستم فعلی هستند و چسباندن صفات خطرناک و ویرانگر به پروژه براندازی، صرفا روحیه تمامیت‌خواهی آنها را نشان می‌دهد، همان روحیه‌ای که تجزیه‌طلبی و قوم‌گرایی را به فعالان سیاسی-ملی آذربایجان نسبت می‌دهد.  دوم اینکه، پایبندی خود را به یکپارچگی سرزمینی ایران اعلام کرده‌اند و سوم اینکه وجود یک ملت را به جای ملت‌ها  می‌پذیرند. هرچند که ملت مذکور را به لحاظ فرهنگی متکثر می‌دانند.

اینها فقط می‌خواهند، سیستم فعلی به صورت مسالمت آمیز، صلح‌مندانه و دموکراتیک اصلاحاتی انجام دهد؛ اما در واقع با پناه بردن به واژه دموکراتیک در جایی که دموکراسی وجود ندارد، فرار از هزینه عدالت‌خواهی و غیبت خود را در میدان مبارزه توجیه کنند.
آذربایجان را ساحل امن می‌نامند. هرچند که این ادعا قابل بحث است، اما بکارگیری این عبارت با افتخار تداعی‌کننده‌ گزارش مأموران انتظامی به رؤسای خود می‌باشد. ادعا می‌کنند که کنش سیاسی  در آذربایجان با رویکرد مدنی عجین شده است، اما رویکرد مدنی در نظر اینها صرفا رأی دادن، برگزاری مراسمات فرهنگی مجوزدار و کلا اقدامات صلح‌طلبانه است. منظور صلح دائم با حکومت. از نظر اینها، تظاهرات خیابانی، تحریم انتخابات، تحصن و … رویکرد مدنی نیست!
نویسندگان بیانیه ادعا می‌کنند که آذربایجان در بدترین شرایط کشور حاضر نشد تن به تعلیق سیاست دهد؛ منظور این است که وارد انتخابات ریاست جمهوری شد و در زمان انسداد سیاسی اجتماعی کشور،  خواست مسیر حداقلی را برای حل صلح‌طلبانه مسائل کشور بگشاید. خوب، مردم هنوز هم در بدترین شرایط هستند، تغییری بعد از انتخابات به سود مردم انجام نشده است. در واقع بدترین شرایطی که این افراد از آن یاد می‌کنند، بدترین شرایط حکومت بود. بدترین شرایط حکومت زمانی است که مردم از آن روی برگردانند. مشارکت در انتخابات قبل از آخرین انتخابات، در شهرهای بزرگ زیر بیست درصد بود. حاکمیت خطر آن را می‌دانست و شما خودسیاسی پنداران با مصرف گفتمان جنبش ملی آذربایجان به داد حکومت رسیدید.
همانطوریکه در مقدمه‌ این نوشته هم ذکر شد، هدف این نوشته نقد رویکرد نویسندگان بیانیه‌ی ۱۰۰۰ امضایی تورکهای آذربایجان است. مسلم است که اکثر امضاء کنندگان بیانیه، به خاطر دفاع از زبان مادری و دوستداری هویت ملی خود و در واکنش به ایرانشهریان، بیانیه را امضاء کرده‌اند. انتظاری هم از این افراد نیست که فریب نخورند.‌ بالاخره، در شرایطی که نهادهای دموکراتیک در کشوری وجود ندارد، احتمال فربب خوردن هر کسی فارغ از سطح تحصیلات خود، وجود دارد.
سخن آخر، با کسانی هست که بدون اعتقاد به محتوای بیانیه و با داشتن قدرت تشخیص، آن را امضاء کرده‌اند. طرفداران و مشارکت‌کنندگان در جنبش “زن، زندگی، آزادی”، همکاری کنندگان با اوپوزیسیون و مخصوصا تلویزیونهای آن، طرفداران مبارزه‌ی مسلحانه، طرفداران استقلال آذربایجان و اتحاد آذربایجان شمالی و جنوبی، نمایندگان و اعضاء برخی سازمان‌های تورک و آذربایجانی سکولار دموکرات و….
هرچند که تعداد این افراد که با تشخیص و علی رغم عدم موافقت با محتوا، بیانیه را امضاء کرده‌اند، انگشت‌شمار است، اما از جهت ایفای وظیفه، باید گفت که نگاه ابزاری به جریانات غیر دموکراتیک، خطایی است جبران‌ناپذیر؛ حوادث بعد از انقلاب ۵۷ گویای آن است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا