
جواب دندان شکنی بود بر آنهاییکه طی چهل سال اخیر در اورمیه ساکن شده بودند و اکنون ادعای خاک میکردند!
خیزش و اتحاد اقشار مختلف تورک اورمیه از مذهبی گرفته تا ملی، نه تنها خاکستر بر دهان زیاده خواهان مسلح کرد که خواب و رؤیاهای منتظرالسلطنه و هوادارانِ در آرزوی دیکتاتوری کراواتی را هم آشفته کرد!
شگفتا، با خیزش کم نظیر مردم اورمیه در دوم فروردین ماه ١۴٠۴ ، ایرانشهریهایی که تا دیروز خشک شدن دریاچه اورمیه را طبیعی دانسته و احیاء آنرا محال میدانستند، اکنون «فیلشان یاد هندوستان» کرده و به فکر احیاء دریاچه افتاده بودند:
«بجای راه اندازی چنین حرکت قومگرایانه باید به فکر احیاء دریاچه اورمیه بود»!
همینها، تا قبل از بپا خاستن صدها هزار نفری مردم اورمیه، نه تنها از رقص و پایکوبی مهمانان دیروز و مدعیان امروز، در ماه مبارک رمضان و یک روز مانده به ضربت خوردن حضرت علی (ع) استقبال کرده بودند، حتی با سکوتشان، از به رقص آوردن و چرخاندن پرچم اقلیم کردستان عراق به دور آتش در این مراسم و در قلب اورمیه احساس رضایت هم میکردند!
با به نمایش در آمدن قدرت صدها هزار نفری مردم تورک اورمیه و اتحاد و یکدلی همه اقشار جامعه با اندیشهها و گرایشهای مختلف در مقابل بدخواهان، حساب کار به دست بسیاری آمد که تا چند روز پیش تصور دیگری از شهر اورمیه و مردم آن داشتند، غافل از اینکه دوم فروردین تنها قسمت کوچکی از اتحاد، یگانگی، همدلی و قدرت ملت آذربایجان بود!