بر همین اساس دیگران نیز اجازه داشته و خواهند داشت مخالفت و نقد خویش را ارائه و عرضه کنند و در نهایت این مستمعین و مخاطبین هستند که داور و قاضی این تضارب آرا و کشاکش اندیشهها خواهند بود.
فلذا این حقیر اجازه میخواهد بر اساس اصول و رویههای دمکراتیک، عدم همدلی خود را با روح، مندرجات و استدلالهای این بیانیه اعلام نماید.
اولا روح این بیانیه بر اساس توهم مالکیت پنداری تمامت یک جنبش سیاسی تقریر و به رشتهی تحریر درآمده است.
هر جنبش سیاسی منجمله جنبش منتسب ما، تیول و ملک طلق هیچ شخص، گروه و حزبی نیست. همه افراد، شخصیتها، گروهها و تشکلها حق هر گونه اظهارنظر و اقدام عملی با قبول مسئولیت از طرف خود را دارند و بالطبع مخالفان و منتقدان نیز حق انتقاد و مخالفت را خواهند داشت. بدیهی است واکنش و بازخورد جامعهی مخاطب مراجع و کنشگران سیاسی و یا اجتماعی در حوزههای مختلف در نهایت وزن و اهمیت آنها را تعیین خواهد کرد.
دوما متهم کردن بدون دلایل و مدارک متقن و از روی حدس، گمان و خیال پردازی هر آنکه موافق میل ما رفتار و عمل نمیکند و زدن برچسبهایی همانند خائن، مزدور و عوامل این یا آن، رویه و عملی غیر دمکراتیک، ضد دمکراتیک، غیراخلاقی، ناصواب و بر خلاف اصول رفتار جمعی و تکثرگرائی است.
سوم آنکه، تکثر و تعدد احزاب، گروهها و تشکیلات سیاسی و سلایق و آراء و عقاید متفاوت افراد و شخصیتهای داخل یک جنبش سیاسی،
گامی رو به جلو، میمون و مبارک است.
آرزو و درخواست وحدت و اتحاد تحت لوای یک شخص و یا تشکل سیاسی و تفکرات حول مدیریت و حل منازعات به شیوهی ریش سفیدی اموری پیشامدرن، سنتی و سرپوشی برای آمال تمامیت خواهانه، اقتدارگرایانه و انحصارطلبانه است.
حرف درستی است که گفته شده است تنها جایی که سکوت و آرامش بر آن حکمفرماست، گورستان است.
جامعه بانشاط، زنده و مدرن با اختلاف عقاید و آراء، نظرات، و سلیقه ها و همچنین خطابههای پرشور متمایز می شود و تشکلها و سازمانهای سیاسی نیز بر همین اساس شکل میگیرند.
اگر در خصوص گذشته این جنبش، وحدتی مورد ادعاست؛ نه ناشی از همدلی، محبت و یکدلی اعضاء آن دوره، بلکه برآیند و نتیجهای از فقدان و عدم استراتژی، تاکتیک و نظریات پیرامون چگونگی حصول به اهداف و آمال و بعضا ایده آلیسم اوّلیه این جنبش بوده است.
طبیعی است با بلوغ و پختگی هر جنبشی افراد با انتخاب استراتژیهای متفاوت، راههای مختلفی را جهت حصول به اهداف برمیگزینند و این ذاتا سرآغاز اختلافات است.
مشکل آنجایی بروز میکند که عدهای یا گروهی بجای رقابت و نقد مخالف، دگراندیش و یا رقیب سیاسی
با نابردباری به دنبال سرکوب، طرد و حذف آنها از سپهر سیاسی میافتند.
تعریفی از سیاست، بر علم مدیریت منازعات و اختلافات حکایت دارد
نداشتن چنین پتانسیلی هرج و مرج و آشفتگی را بدنبال خواهد داشت.
در جوامع مدرن در موقعیتهای حساس، گروههای مختلف با حفظ سلایق خود، توانائی تشکیل یک جبهه حول محورهای مشترک و حداقلی و در طی زمانی کوتاه را از نظر دور نمی دارند اما اجتماع و گرد آوردن همه برای همیشه حول یک محور و یک فکر و یک سلیقه کاری ناممکن است خصوصا در زمانه و نسل فعلی؛ هر چند که به صلاح هم نیست.
سخن آخر اینکه از ابراز عقاید هر چند تلخ و گزنده نهراسیم آنانی که امروزه جدال در قالب مقاله، استوری، توئیت و کامنت را بر نمیتابند در آینده مجبور خواهند شد در قالبهای بیرحمانهای این کشمکشها را تجربه نمایند!
از درون کشاکشها و جدلهای نظری هر چند پر قیل و قال، در نهایت مخلوقی سالم و زیبا متولد خواهد شد.