برای شناخت دقیق استعمار و عمل کرد آن دو حوضه مطالعاتی مهم وجود دارد که در هر دو استعمار بیشتر توسط آنگلوساکسون ها پیش برده شده ولی با استراتژیهای متفاوت ولی برای هدفی مشترک.
1.فلات هند(indian sub continent)
2.قاره آمریکا(مخصوصآ آمریکای شمالی)
در فلات هند استعمار مثل آمریکای شمالی برای تسلط بر منطقه بومیان را نسل کشی نمی کند که بجایشان از آفریقا برده وارد کند.
استعمار هند ثروتمند با حداقل ۳۰۰ میلیون جمیعت را حداقل ۱۵۰ سال بطور رسمی توسط شرکت تجارت بهارات(کمپانی هند شرقی انگلیس) با حدود ۱۵ کارمند در دفترش در لندن و در محل با چند هزار افسر و کارمند و مامور انگلیسی توانست بیش از ۱۵۰ سال اداره کند.
برای اینکه چند هزار نفر بتواند صدهها میلیون انسان را مثل برده صدها سال در مستعمره خود نگاه دارد باید جامعه چند صد میلیونی را در محورهای مختلف(دینی،اتنیکی،زبانی،فرهنگی،ائدولوژکی،طبقاتی) تجزیه و طبقه بندی کند که گروهای مختلف علیه یکدیگر عمل کنند و نتوانند علیه استعمارگر متحد شوند.
در ضمن استعمار به اقلیت اتنیکی دینی مثل پارسیان هندی زرتشتی امتیازات داده و از آنان یارگیری میکند.
در سال ۱۸۵۷ سپاهیان بومی ارتش کمپانی هند شرقی علیه استعمار کمپانی انگلیسی شورش و انقلاب میکنند که دو سال ادامه داشت و جنگ اول استقلال هند نامیده شد.
در این انقلاب مسلمان و هندو و ترکان متحد عمل کردند و اگر ارتش ملکه انگلیس دخالت نمیکرد شکست نمیخوردند.بعد از شکست انقلاب ضد استعماری هند در سال ۱۸۵۹ هند به کنترول و مالکیت مستقیم ملکه انگلیس در آمد و کمپانی هند شرقی انگلیس بعد از حداقل ۱۵۰ سال کنترل مستعمره خود را در روی کاغذ از دست داد.
بعد از این انقلاب متحدانه هندیان، استعمار انگلیس به اختلافات مذهبی دامن زد و شروع به جداسازی مناطق مسلمان نشین از هندونشین کرد و سعی شد که مسلمانان در شرق(بنگال) و غرب(پاکستان،کشمیر) و هندوها در مرکز زندگی کنند.
استعمارگران(شرق شناسان) که میتوانستند وداها و اسکریپتهای قدیم را “بخوانند”(جعل کنند؟) و به انگلیسی ترجمه کنند سیستم کاست هندو ها را عمیقتر و وسیعتر کرده و در اولین سرشماری بدان رسمیت دادند و چندین میلیون را خارج از هر طبقه و بدون هیچ حقی در آمار سرشماری بوجود آورده و رسمیت دادند.
استعمار با استناد به نوشتار چند هزارساله که فقط شرق شناسان کمپانی استعمار قادر به خواندن(تحریف؟) آنها بوند جامعه دلبخواه استعمار یعنی طبقاتی و آپارتایدی را زیر نام دین و سنت در جامعه ترویج و تحکیم بخشیدند.
استعمار بر روی تئوری سازی برای افراط گرائی های دینی و نژادی کار کرد.ابدا نظریه هند اروپائی و بعدآ هندو آریائی توسط حقوق بگیر کمپانی هند شرقی سر ولیام جونز آغاز گر موهمات نژادی و نازیستی در منطقه هندوستان و حتی در ایران بود.
بعد از خروج استعمار از منطقه ادامه این پروژه ها از مراکز استعمار در خارج و با همکاری دست نشانده های محلی شان مثل پارسیان هند ادامه یافت.پارسیان هندی که کمپانی انگلیی از طریق دادن انحصار قاچاق تریاک به چین ثروتمندشان کرده و در بروکراتی هند جاسازی شان کرده بود به غیر از تآثیرشان در هند همچنین تاثیر بسیاری در هویت و تاریخسازی در ایران و شیوع و استمرار توهمات آریائی در جامعه ایران و تآثیر گذار در ساختار سیاسی ایران بوده و هستند.اینکه جامعه هند بسوی هندوایسم افراطی سوق داده شده و هندوی افراطی در کنار ارمنستان و اسرائیل و ایران علیه تورکان و مسلمانان قرار گرفته بدون تآثیر استعمار و عوامل محلی جاسازی شده شان نبوده.
آنچه در فلات هند و خاورمیانه میگذرد متآثر از میراث استعمار کلاسیک و عمل کرد استعمار مدرن است.فراموش نکنیم که مستند استکه در گذشته توانسته با ۱۵ نفرد یک قاره و صدها میلیون را با زیرکی مثل برده صدها سال اداره کند.امروز چطور؟!
در زیل مقاله از بی بی سی در مورد نقش استعمار در سیستم کاست هند.استراتژی طبقه بندی و تجذیه جامعه به گروه های متعدد و درگیر با یکدیگر و مشغول کردن افراد جامعه با موضوعات حاشیه ای برای جلوگیری از آگاهی و اتحاد آنها علیه عامل اصلی بدبختیشان(استعمار و استثمار انگلیس)..
