
این اقدام قطعا با مجوز رسمی و یا چراغ سبز مسئولین استان آذربایجان غربی انجام گرفته است و به دنبال آن حضور بی نظیر مردم اورمیه در دوم فروردین در خیابانها و تاکید بر هویت تورکی این شهر که همگی از آن با خبر می باشید .
اما ریشه این اتفاقات کجاست ؟
ریشه این اتفاقات را باید در مهاجرت اکراد در طول تاریخ به این مناطق جست و جو نمود .
طبق بررسی های تاریخی مردمان کرد ریشه در تبار هندی دارند و از اینرو لباس و زبان آنان شبیه هندیان می باشد .
اگر به سبک لباس مردمان کرد دقت کنیم بصورت سندبادی و گشاد می باشد که این بر گرفته از سبک لباس مناطق گرمسیری است در حالیکه لباس مناطق سردسیری و کوهستانی بصورت کیپ همچون لباس مردمان تورک در مناطق مختلف قفقاز و آزربایجان می باشد .
از طرفی اشتراکات زبانی را به وفور می توان در واژه ها و کلمات کردی – هندی مشاهده نمود .
و از این رو است که مردمان فارس ، کردها را از نژاد آریایی و نزدیک به خود می دانند چرا که خود فارسی زیر شاخه زبان های هندواروپایی می باشد .
از دیگر طرف در سال 1974م/ 1353ش، در نتیجه ی جنگ و درگیری هایی که در منطقه کردستان عراق جریان داشت، شمار زیادی از ساکنان این منطقه به عنوان آواره و پناه جو از طریق مرزهای غرب و شمال غربی وارد ایران شدند.
در سال بعد نیز متعاقب شکست و فروپاشی جنبش کردها که پس از توافق ایران و عراق در الجزایر به وقوع پیوست، موج بزرگی از آوارگان به شکل دسته جمعی و در یک فاصله ی زمانی کوتاه وارد ایران شدند. بخشی از این آوارگان مدتی بعد و با تغییر اوضاع سیاسی در عراق به کشور خود بازگشتند؛ اما بخش قابل توجهی از آنها هم در ایران ماندگار شدند.
اکراد مهاجری که به عنوان مهمان و پناهجو سالها در خاکهای آذربایجان با روی گشاده مردم تورک این دیار زندگی مسالمت آمیز داشتند در اویل انقلاب در پی تضعیف دولت مرکزی فرصت را برای آرزوی دیرینه خود یعنی تشکیل دولت کردی مناسب دیدند و پس از انقلاب ۵۷ ایران، حزب دموکرات کردستان به سرکردگی «عبدالرحمان قاسملو» با سیاستهای توسعه طلبانه کُردی و مشی مسلحانه با ادعای کسب خودمختاری برای کردها در بخشی از خاک آذربایجان وارد صحنه شدند .
تنها ۸ روز پس از تاسیس جمهوری اسلامی ایران در ۳۰ بهمن ۱۳۵۷، تروریستهای حزب دموکرات کردستان، پادگان سویوق بولاق (مهاباد) را غارت کرده و پس از سازماندهی، با لشکری کاملا مسلح که تعدادشان بیست هزار تن یا حتی بیشتر عنوان شده است ، به بهانه برگزاری میتینگ حزبی وارد شهر سولدوز آذربایجان می شوند .
گروههای کُردی تا دندان مسلح تحت نام «دموکرات» وارد سولدوز شده و در استادیوم ورزشی شهر جمع می شوند، سپس آن بیست هزار تروریست ذکر شده به خیابانهای شهر ریخته و شروع به شلیک بطرف مردم بیگناه و بی دفاع سولدوز و کشتار آنان می کنند.
اینها بخشی از اقدامات این مهمانان ناخوانده و احزاب کردی در سرزمین آذربایجان می باشد .
کشتار مردم بی دفاع سولدوز ، جنایات اسماعیل سیمیتقو ، جنایات احزاب کومله و دمکرات و پژاک و بسیار دیگر ، بخشی از جنایات این مهمانان ناخوانده است که همواره در تاریخ بعنوان لکه ننگی خواهد ماند .
در اوایل انقلاب شاید حدود سه یا چهار درصد جمعیت اورمیه را کردهای مهاجر و مهمان تشکیل می دادند ولی امروز تعداد آنها به حدود ۱۵ درصد می رسد و این زنگ خطری برای آذربایجان است .
البته همواره مردمان تورک در طول تاریخ صلح طلب و مهمان نواز بوده اند و کردها را نیز همواره مورد محبت و حمایت خود قرار داده اند اما ترس آن می رود همانطور که با خوشبینی ما تورکها ، درسویوق بولاق (مهاباد) و یا تیکان تپه (تکاب) ، سینان دژ(سنندج) و بی کندی(بوکان) و برخی دیگر از شهرها با تغییر ترکیب جمعیتی امروز ادعای صاحب خانگی از سوی مهمانان دیروز می رود ، فردا نیز با این روند در اورمیه و دیگر شهرها با این مشکل مواجه شویم .
البته این مهاجران در اورمیه مانند دیگر شهرهای فوق الذکر منتظر تغییر ترکیب جمعیتی به نفع خود نمانده و از چند سال پیش ادعای صاحب خانگی در این شهر را دارند ! و حتی در ترانه های خویش (ارومیه کوردستانه !) را به کرات بیان کرده و می کنند .
غربیان برای تغییر نقشه منطقه سه هدف بزرگ را دنبال می کنند . از اینرا با تقویت یهودیان کشور اسرائیل و با تقویت ارامنه کشور ارمنستان را تشکیل دادند و امروز نیز با تقویت و تسلیح اکراد در صدد ایجاد کشوری برای آنها هستند .
برای درک عمق فاجعه توجه شما را به نحوه تشکیل اسرائیل جلب می کنم .
یهودیان با حمایت سرمایه داران و سیاستمداران یهودی و غربی اقدام به خرید زمین های اعراب در آن منطقه نمودند .
اعرابی که در قبال دریافت مبلغی بیشتر زمین های خود را به بیگانگان فروختند ، امروز همان بیگانگان به استناد خرید قانونی قسمتی از آن زمین ها و تصاحب قسمتی دیگر با زور و تهدید نه تنها کشور خود را در آن مناطق برپا نموده اند بلکه حالا در صدد کوچاندن اجباری اهالی بومی آن منطقه یعنی اعراب غزه می باشند .
در حالیکه اگر آن زمان مردم آن مناطق آگاه بوده و فریب پول بیشتر را نخورده و زمین های خود را به یهودیان نمی فروختند امروز از خانه و سرزمین خویش آواره نمی شدند .
ما امروز عین همان روش و سیاست را در آذربایجان غربی و شهر اورمیه شاهد هستیم . افرادی که با حمایت مالی و سیاسی احزاب کردی و اقلیم کردستان در شهرهای مختلف آذربایجان زمینهای ارزشمند را در قبال پرداخت پول بیشتر تصاحب می کنند و با زاد و ولد بیشتر ترکیب جمعیتی را تغییر داده و می دهند ، مترصد فرصتی مناسب در جهت تشکیل کردستان خیالی خود در خاک آذربایجان هستند و اگر به این منوال پیش رود مردم آذربایجان همچون فلسطینی ها در سرزمین های خود غریب خواهند بود و عاقبت با تهدید و کشتار سرنوشتی چون مردم غزه خواهند داشت .
اکراد برای پیشبرد اهداف خود در چند جبهه در حال فعالیت و مبارزه هستند . به غیر از موارد فوق الذکر با هدایت احزابی چون دمکرات و پژاک و پاک و امثال آن جبهه ای را در مقابل جمهوری اسلامی پیش برده و از دیگر طرف افرادی را با حمایت خود وارد سیستم سیاسی مناطق مورد نظر می کنند که در سالهای اخیر شاهد انتخاب نمایندگان کرد در شهرهای اورمیه ، سولدوز و برخی دیگر از شهر های آذربایجان در مجلس شورای اسلامی و شورای شهر هستیم و بر اساس شواهد و اخبار واصله در صدد تداوم هر چه بیشتر این سیاست خود در انتخابات آتی بلاخص انتخابات شورای شهر می باشند .
از اینرو من بعنوان یک آذربایجانی تجمع اعتراضی دوم فروردین را نه تنها یک موفقیت می دانم بلکه به آن بعنوان یک وظیفه واجب می نگرم تا در آینده دچار سرنوشتی چون اعراب فلسطین یا ایروان مسلمان و زمانی تورک نشین نشویم .
و یک خواهش از هموطنان آذربایجانی خود دارم که بیش از این دل رحم و مهمان نواز نباشند چرا که ممکن است مهمانان امروز صاحب خانه های فردا شما باشند و از اینرو چه خوب گفته اند ؛
میهمان گرچه عزیز است ولی هم چون نفس خفه می سازد اگر آید و بیرون نرود .