آذربایجانایرانمقالات

نظامی که به وقتش نشناختیم … توره ای که فراموش کردیم …

سالها به گذشته بازمیگردیم به زمانی که مرممان بر اساس لیاقت بیگ و بیگ هایمان بر اساس لیاقت اوبا بیگی(رئیس طایفه) و آنها نیز بر همین اساس خان سرزمینمان را انتخاب میکردند
خان ها و بیگ ها یا مردم از هر طبقه ای همه بر اساس توره رفتار میکردند این توره بود که تایین میکرد چگونه سیاستگذاری کنند چگونه حرف بزنند و … در اصل تمام رفتار ، گفتار و کردار مردمان ما در توره خلاصه میشد
سخن اجدادمان است (جایی که توره صحبت میکند خان نیز ساکت میشود) مردمان فقط حاکمی را حمایت می‌کردند که بر اساس توره رفتار کند در غیر آن صورت اگر حاکمی بر خلاف توره رفتار میکرد آن حاکم را برکنار میکردند..
قرن ها بر این اساس زندگی کردیم تا زمانی که نظام جدیدی جهان را فرا گرفت نظامی که از غرب سرچشمه می‌گرفت طبیعتاً از حقوق و مسائلی صحبت میکرد که متناسب با خود غرب بود و طلب چیز هایی را میکرد که در غرب وجود نداشت
جامعه ای که توره را فراموش کرده بود حال سعی میکرد خود را با نظامی جدید وفق دهد
نظامی که آن را نمی‌شناخت و با فرهنگ و کیستی آن متناسب نبود
نظامی که در درجه اول هدفش ساخت نظام ارباب رعیتی اما به سبکی جدید بود ، در این نظام رعیت احساس میکند که مختار است اما در اصل مثل رباتی زندگی او برنامه نویسی شده است ، نظامی که با بُلد کردن مسائلی که در غرب وجود نداشت سعی در انسانی جلوه دادن خود کرد از مسائلی صحبت میکند که انسانها را جذب خود کند اما هدف چیز دیگر است
(میدانید تمام آن مسائل انسانی و … در توره ما قابل مشاهده بود اما چه حیف که توره را فراموش کرده بودیم)
برای مردمان خودشان این داستان خلاصه تر بود ولی برای دیگر مردمان این نوعی استعمار است هرچند در این استعمار در ظاهر قدرت خارجی تسلطی بر کشور یا ملت ندارد اما در این روش سعی میشود که دیگر ملت ها را با هر روشی از قبیل آسیمیلاسیون و .. تحت سلطه فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی خود قرار می‌دهند یا …
حتما نام اصل چهار ترومن به گوشتان خورده است
اصل چهار ترومن را به نحوی میتوان شروع پروسه این نوع استعمار مخصوصا در تورکان قشقایی دانست ، تا قبل از به اجرا در آمدن این طرح نیز تلاش های زیادی برای دور کردن قشقایی ها از دنیای سیاست شده بود اما هیچ یک از آنها پیروز نشده بود اصلی ترین دلیل آن نیز این بود که هرچند به این مردمان حملات مختلفی صورت می‌گرفت اما چیزی که این مردمان را شکست ناپذیر کرده بود پایبندی آنها به کیستی خویش و توره بود
به همین دلیل بود که شکل حمله را تغییر دادند
اسیمیلاسیونی که در زمان پهلوی با نام سواد آموزی شروع شد باعث فراموش شدن توره و کیستی قشقایی ها شد … سالها گذشت تا آخرین ایلخان قشقایی را اعدام کردند
ملتی که نه تنها نتوانسته بود خود را با نظامی جدید وفق دهد حال توره را نیز فراموش کرده بود اتش جنگجویی و استقلال طلبی در قلبش خاموش شده بود و به جای اینکه موجودیت خود را همچنان مانند گذشته به نمایش بگذارد در خواب عمیقی فرو رفت…
سالها گذشته و حال در تمام جوامع ای که اینگونه به خواب رفتند مخصوصا قشقایی آتشی روش شده و در حال بزرگ شدن است.
ولی بنظرتان دلیلش چیست؟
من میگویم افرادی دوباره به توره خود روی آوردند و نظام جدید را نیز شناختند و چراغی در دل تاریکی روشن کردند..

✍آلتای نادرلو

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا