
تمدن دروغین که با تحریف تاریخ ، ساخته و پرداخته اندیشکده های غربی بوده است .
در اواخر دوره قاجار زمانیکه غربیان به منظور استعمار این سرزمین در صدد بازنویسی تاریخ و تمدنی جدید بودند ، هنوز خبری از پرسپولیس و تمدن آریایی نبود .
دول استعماری به منظور اجرای طرح خود بر این سرزمین نیازمند تغییر سیستم اداری موجود و ایجاد دولتی باستانگرا با تفکرات ناسیونالیستی بودند چرا که با سیستم موجود به راحتی نمی توانستند بر تمام نقاط این سرزمین احاطه داشته و مدیریت استعماری خود را اجرایی کنند .
از این رو سیستم اداری این سرزمین باید از سیستم ممالک محروسه و یا ایالتی ولایتی به سیستم سانترال تغییر پیدا می کرد . اما اشکال کار در عدم پذیرش این طرح از سوی قسمتی مردمان این سرزمین بود لذا باید از دو طریق این طرح را اجرایی می کردند
اول ؛ ایجاد تمدنی بزرگ به بلندای تاریخ تحت لوای یک ملت و یک زبان با تاریخی شکوهمند ، دوم مقابله با مردمی که در برابر این طرح مقاومت می کردند .
در ابتدا تمامی ملت ها را تحت لوای ملتی واحد با فرهنگ و تمدن پارسی و زبانی مشترک با نام زبان فارسی و تاریخی شکوهمند بنام تاریخ هخامنشی بازتعریف نمودند .
در این میان تاریخ نویسان یهودی نقشی اساسی را ایفا کردند چرا که برای ترسیم آینده سیاسی و جغرافیایی این مناطق باید تاریخی مشترک بین ملل ساکن در منطقه و قوم یهود ایجاد می شد و از اینرو شخصیت کوروش کبیر تعریف شد . شخصیتی متمدن ، عدالت خواه ، منجی قوم یهود ، مقید به حقوق بشر و هر صفتی که برازنده یک انسان کامل بود را برای این شخصیت کذایی تعریف کرده و مردمان این سرزمین را نوادگان آن شخص خیالی معرفی کردند .
حال در مرحله دوم ، نوبت تحمیل پذیرش این طرح از سوی آن قسمت از جامعه بود که در برابر آن مقاومت می کردند و اغلب مردمان ترک ساکن در این سرزمین بودند . دلیل این امر نیز بدین خاطر بود که مردمان ترک این سرزمین سالها پیش با واژه های دولت ، ملت آشنا شده بودند و این مشکلی بزرگ بر سر اجرای این طرح بود چرا که از دیگر طرف ترکان اکثریت جمعیت در این سرزمین را داشتند .
لذا چاره کار در آسیمیله نمودن این مردم بود و باید از چند جهت اقدام می کردند تحقیر قومی و زبانی ، کوچ اجباری ، تعریف شهروند درجه یک و متمدن و شهروند درجه دو و عقب مانده .
باید کاری می کردند تا این مردمان خود منکر هویت اصلی و پذیرای هویت جعلی تعریف شده ، بشوند .
تحقیر و توهین ها در رسانه ها ، تبعیض اقتصادی و تقلیل بودجه مناطق ترک نشین و سیاست های ضد آذربایجانی همگی در راستای خود کشی فرهنگی مردم ترک این سرزمین بود و در این کار بسیار موفق عمل نمودند .
حال نوبت تثبیت این طرح بود باید دولت های قاجار بلاخص احمد شاه که در مقابل سیاست های غربیان و بلاخص قرارداد ۱۹۱۹ ایستاده بود را دولت های عقب مانده و ظالم و دولت های پهلوی بلاخص رضا پالانی را که سپس به پهلوی تغییر نام داد را مقتدر و دولت محمد رضا را دولتی مدرن معرفی می کردند .
محمد رضا شاه با ایجاد جشن های ۲۵۰۰ ساله در صدد تثبیت این تاریخ سازی جعلی اربابان خود و پیشبرد آن سیاست دیکته شده بود و از اینرو تخت جمشید (پرسپولیس) نماد این سیاست و تاریخ شکوهمند جعلی برای جهانیان معرفی شد .
پس از انقلاب سال ۵۷ و ایدئولوژی اسلامی انتظار می رفت که تمامی سیاست های پیشین از بین رفته و صفحه جدید بر این جغرافیا باز شود .
شاید اقداماتی در سالهای اولیه انقلاب و دوران هشت ساله جنگ ایران و عراق انجام پذیرفت ولی با پایان جنگ و تثبیت اوضاع کشور باز شاهد تفکر باستانگرایی فارسی در دولت های مختلف بودیم بطوریکه بار دیگر نام پرسپولیس را که در اوایل انقلاب نامی طاغوتی می دانستند ، حالا نام یکی از تیم های حکومتی ( استقلال و پیروزی ) دوباره از پیروزی به پرسپولیس تغییر پیدا کرد .
این دو تیم را از این جهت حکومتی می نامند که همواره در دولت های مختلف با بودجه ها و حمایت های دولتی و حمایت رسانه ای اداره شده اند و از اینرو دوباره رسانه ها واژه پرسپولیس را بر سر زبان ها انداختند .
پرسپولیس فقط نام یک تیم و باشگاه نبود ، در واقع پرسپولیس کلید واژه یک تفکر منسوخ بود . پرسپولیس نماد همان طرحی بود که سالها پیش استارت خورده بود . به منظور ادامه این طرح تحمیلی دول استعماری ، نیازمند پشتوانه ای جدید بود . از اینرو تفکر ایرانشهری بصورت عریان در جامعه تبلیغ گشته و دولتها به عناوین مختلف با حمایت از این اندیشه خطرناک به بسط و گسترش آن یاری نمودند .
اتفاقات اخیر استادیوم آزادی در بازی تراکتور – پرسپولیس نتیجه همان طرح است .
پرسپولیسی که در طرح غربیان نماد فرهنگ و تمدنی بزرگ تعریف شده بود ، حالا نوعی خود برتر بینی را در بین افراد منتسب به ملت پارس ایجاد کرده است .
دقیقا شعارهای قومی مطرح شده در استادیوم منعکس کننده همان خودبرتر بینی قومی است که در طرح غربیان برای این سرزمین پیش بینی و دیکته شده است .
از این رو نباید حوادث استادیوم آزادی را در حد رقابت معمولی دو تیم باشگاهی تقلیل داد چرا که آن حوادث ریشه در سیاستی کثیف دارد که توسط غربیان با روی کار آوردن پهلوی آغاز شده است و بدین جهت است که پرسپولیس نماد تفکری منسوخ و فاشیستی می باشد .