محمدحسین بلاغی، رئیس «حوزه هنری آذربایجانشرقی» روز چهارشنبه ۱۸ فروردین اعلام کرد: «آذربایجان شرقی سیامین استان کشور در زمینه تخصیص اعتبار فرهنگی و هنری است.»
این خبر را رئیس به اصطلاح «حوزه هنری آذربایجانشرقی» که از نظر سازمانی حوزهای بشدت انحصاری و تحت کنترل حکومت اسلامی ایران است، مختصراً و در لا به لای اظهارات مدحآمیز و به دور از واقعیت خود در رابطه باحوزه هنری آذربایجانشرقی بیان داشت.
او که در نشست خبری به مناسبت «هفته هنر انقلاب» سخن میگفت، تعاریفی تقلیلگرایانه، ضد هنر و منسوخ شده نیز از هنر ارایه کرد.
محمدحسین بلاغی به اهمیت «تاکیدات» علی خامنهای، رهبر حکومت اسلامی در ایران در مورد «جهت گیری انقلاب اسلامی به سمت امیدآفرینی و ایجاد حرکت به خصوص در شرایط ویژه کنونی» اشاره کرده و آن را به هنر انقلابی ربط داد.
از استناد قرار دادن این سخن علی خامنهای برای تعریف از هنر توسط رئیس «حوزه هنری آذربایجانشرقی» میتوان چنین برداشت کرد که با سرکوب رویکرد انتقادی هنر، از آن باید برای «امیدآفرینی» کاذب، یعنی هنر سفارشی برای لاپوشانی به بیعدالتیهای «انقلاب اسلامی» استفاده کرد.
البته، این «هنرِ سفارشی» ناشی از ابداع درونی خالق آن نیست، بلکه نتیجه اعمال سلطه نظام سیاسی حاکم بر حوزه هنر و جهت دادن هنرمندان به سمت مشخصی، با هدف تولید آثار هنریِ بیانگر ایدئولوژی نظام است.
از این رو، آثارِ بر جا مانده از این نوع هنر ماندگار نیستند، و به محض افول نظام تمامیتخواه از بین میروند و یا به گوشه موزهها و مراکز مطالعاتی برده میشوند، و در نتیجه ارزش هنری خاصی برایشان نمیماند و تنها ارزش مطالعاتی و تاریخی مییابند.
موسولینی نخستین رهبر یک نظام تمامیتخواه بود که به اهمیت استفاده ابزاری از هنر برای ترویج اهداف نظام توتالیتر خود در ایتالیای فاشیست پی برد.
بعدها نازیهای آلمان و کمونیستهای شوروی نیز به شکل کاملی به اجرای این ایده در نظامهای خود پرداختند و حجم وسیعی از آثار به اصطلاح هنری را خلق کردند که امروزه با عنوان «هنر دوران نازیها» و «هنر دوران کمونیسم شوروی» شناخته شده، و صرفاً در موزهها نگهداری میشود و ارزش هنری چندانی برای آنها قائل نمیشوند.