آذربایجانایرانجهان

آذربایجان هرگز اجازه نخواهد داد مرکزگرایان دوباره دمکراسی را فدای پروژەی یکسان سازی فرهنگی و زبانی کنند ✍سعید تقی پور

حقیقت این است که طی تقریبا یک قرن اخیر که حکومت مرکزی در ایران شکل گرفته است، اساسا ملت های ساکن این سرزمین از امکانات اقتصادی و سیاسی برابر برخوردار نبودند. این موضوع قابل کتمان نیست که بخش بزرگی از درآمد کشور چه در دوران ضعف اقتصادی و چه در دوران شکوفایی، به مرکز کشور سرازیر می شده و می شود.

ملت آذربایجان از همان آغاز تاسیس دولت مدرن و مرکزگرا در ایران، بە مقابلە با سیاست یکسانسازی فرهنگی و زبانی پرداخت و ضمن تبری جستن از خصومت با “دیگری”، هویت خود را حفظ نمود.
مثلا نخبەی های مرکزگرا پس از گذشت یک قرن از تلاشهایشان برای تشکیل هویت متحد ایرانی، هنوز بر پروژەی شکست خوردەی “ملت ایرانی” اصرار می ورزند.
در طول یک قرن اخیر هرگاه صحبت از حق تعیین سرنوشت ملل شده گروه های مرکزگرا هرکدام به نوعی اتهامات امنیت ملی را روانه فعالین سیاسی ملل غیر فارس نموده اند ؛ در حالی که :
اصل تعیین سرنوشت یکی از اصول پایه حقوق بین الملل معاصر است.

“Self-Determination”

بدون شک حق تعیین سرنوشت یک اصل مسلّم حقوقی است. این اصل به نحوی روشن در منشور ملل متحد مطرح شده است. ماده ی یک منشور دومین هدف سازمان ملل متحد پس از حفظ صلح و امنیت بین المللی به شمار می آید که در آن از «توسعه ی روابط دوستانه میان ملت ها براساس احترام به اصل حقوق برابر و اصل تعیین سرنوشت مردمان…» یاد شده است. همین تعبیر در ماده ی 55 منشور که به همکاری اقتصادی و اجتماعی بین المللی می پردازد نیز تکرار شده است.
مجمع عمومی در قطعنامه ای که در سال 1952 صادر کرد به دولت های عضو سازمان ملل متحد توصیه کرد که «از اصل تعیین سرنوشت تمام مردمان و ملت ها پشتیبانی کند.»
مجمع همچنین در اعلامیه ای که در سال 1960 در خصوص اعطای استقلال به کشورها و مردم تحت استعمار صادر کرد ضمن تعریف حق سرنوشت در دو بند نخست چنین تأکید می کند:
1- قرار گرفتن مردمان تحت انقیاد، سلطه و استثمار بیگانه و انکار حقوق بنیادین بشر مغایر با منشور ملل متحد و مانعی بر سر راه پیشبرد صلح جهانی و همکاری بین المللی است.
2- همه ی ملت ها حق تعیین سرنوشت دارند. آنان به موجب این حق وضعیت سیاسی خود را آزادانه تعیین می کنند و توسعه ی اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی خود را آزادانه پی می گیرند.
متعاقب این اعلامیه اصل تعیین سرنوشت در چندین قطعنامه مجمع عمومی از جمله قطعنامه ی 1962 درباره ی حاکمیت دایم بر منابع طبیعی، اعلامیه ی 1966 درباره ی قابل قبول نبودن مداخله و اعلامیه ی 1970 در خصوص اصول حقوق بین الملل راجع به روابط دوستانه و همکاری میان دولت ها مطابق با منشور ملل متحد درج گردید. این اصل در ماده ی یک مشترک میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی مقرر شده است:
1- همه ی مردمان حق تعیین سرنوشت دارند. به موجب این حق وضعیت سیاسی خود را آزادانه تعیین و توسعه ی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خود را تعقیب می کنند.
2- همه ی ملت ها مطابق با هدف های خود می توانند ثروت و منابع طبیعی خویش را آزادانه و بدون آسیب به هر گونه تعهد ناشی از همکاری اقتصادی بین المللی، براساس اصل منفعت متقابل و حقوق بین الملل در اختیار بگیرند.
3- دولت های عضو میثاق، از جمله دولت های مسئول اداره ی سرزمین های غیرخود مختار و تحت قیمومت باید به تحقیق حق تعیین سرنوشت کمک کنند و این حق را مطابق مقررات منشور ملل متحد محترم بشمارند.

سالهاست ملت آذربایجان از سوی اپوزیسیون مرکزگرا متهم به سکوت در برابر ظلم و فساد حاکم بر جغرافیای ایران می شود ؛ و بسیاری از وابستگان جریان های مرکزگرا قصد دارند با تلقین اینکه جامعه سیاسی آذربایجان آن پویایی و تأثیر گذاری خود را از دست داده است و جامعه سیاسی فعلی آذربایجان قابل قیاس با دهه های گذشته نمی باشد ، آذربایجان را از معادلات سیاسی جغرافیای ایران حذف کنند ، غافل از اینکه ایجاد هرگونه تغییرات در ساختار حکومتی ایران مستلزم همراهی آذربایجان می‌باشد.
در ۲۵ مارس و درست در مقابل پارلمان اروپا در بروکسل، آذربایجان دوباره جایگاه سیاسی خود را نشان داد ، آذربایجان دوباره اثبات کرد که هیچ گونه اعتراض ، جنبش و انقلابی بدون همراهی جامعه سیاسی آذربایجان به نتیجه نخواهد رسيد،
دقیقا زمانی که برای تمامی تفکرات سیاسی اثبات شده بود که اپوزیسیون مرکزگرا توان به میدان کشیدن اندک پایگاه اجتماعی خود را ندارد و صرفا منتظر به وجود آمدن یک موج می‌باشد که بر آن سوار شده و آن را مصادره به مطلوب کند ، این آذربایجان بود که دوباره نشان دارای یک پایگاه اجتماعی قدرتمند و منسجم می‌باشد

قطعا راهپیمایی ۲۵ مارس در بروکسل نقطه عطفی در مسیر اپوزیسیون جمهوری اسلامی بود ؛ زیرا درست همان زمان که مرکزگرایان در تورنتو فریاد تمرکز سرمیدادند و مشغول آماده سازی افکار جهت اتحاد با دیگر قاتلان جوانان‌ این سرزمین بودند ، این آذربایجان بود که با همراهی دیگر ملل ساکن در جغرافیای ایران فریاد نه به تمرکز سرداد و خواستار اجرای حق تعیین سرنوشت طبق اصول مندرج در منشور سازمان ملل متحد شد .
قطعا یکی پیام‌های اصلی راهپیمایی ۲۵ مارس در کنار اتحاد دوباره ملل ساکن در جغرافیای ایران این بود که آذربایجان هرگز اجازه نخواهد داد مرکزگرایان دوباره دمکراسی را فدای پروژەی یکسان سازی فرهنگی و زبانی کنند .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا