آذربایجانایرانجهانمقالات

اتحاد قلابی، اختلافاتی بزرگتر /نویسنده :حسین محمودی

نوع درخواست اتحادی که مرکزگرایان دارند آدمی را بیشتر  یاد دوران بعد از پایان جنگ جهانی اول می‌اندازد. گویا که ما دو طرف جنگ جهانی اول هستیم؛ آن‌ها طرف مظفر و‌ ما امپراطوری شکست خورده‌ آلمان هستیم. قرار است در کاخ ورسای پاریس جمع بشویم، متفقین هرچه خواستند بنویسند روی کاغذ، ما به عنوان طرف مغلوب امضا و اجرا بکنیم آن‌هم با نام 'صلح" یا اتحاد. همه مطالبات آنان بدون مقاومت از طرف ما پذیرفته بشود، چون ما از منظر آنان شکست‌خوردگان‌ هستیم. مطلقا هم‌ پیش‌بینی از این وجود ندارد که این صلح ناعادلانه بستر جنگی بزرگتر در دهه‌های آینده را فراهم خواهد کرد.

موضوعی که سبب این خودبزرگ‌بینی قوم حاکم شده، بصورت اتوماتیک به ذهنیت آنان از دو دیکتاتوری فارس‌ در صدسال اخیر برمیگردد. آنها در کنار اینکه خود را صاحب گذشته میبینند، آینده را هم تنها از آن خودشان میبینند و دیگران و شکست‌خوردگان هم باید کمک کنند تا این نژاد‌ برتر از یک دیکتاتوری به دیکتاتوری دیگر گذر و بعد شروع به سرکوب همان دیگران بکنند.
با این حال، مرکزگرایان همچنان در جریان وقایع نیستند و در جهانی که خودشان با سانسور ملل‌ غیرفارس ساخته‌اند، در توهم تکرار تاریخ هستند. ارزیابی آنان این است که مثل انقلاب ۵۷ با ملت‌هایی طرف هستند که قرار است به دادشان برسند و آنها را از روی زمین بلند و بر تخت پادشاهی ولایی قرار بدهند.
اتحاد بدون حفاظت از منافع طرفین صرفا یک تحمیل و عملی غیرعادلانه است. مرکزگرایان مشخصا معتقدند برای ایجاد یک اتحاد بین ملل ابتدا باید ملل غیرفارس مطالبات و پرچم‌هایشان را کنار بگذارند و بر روی مطالبات فارس‌ها و پرچم فارس‌ها توافق کنند تا دولت تغییر کند و بعدا در مورد مسائل غیرفارس‌ها گفتگو بشود. این نوع ناعادلانه مصالحه و اتحاد، شبیه همان پیمان صلح ورسای است که به اختلافات و تشنجی بزرگتر سببیت خواهد داد. اگر قرار است مطالبات مطرح شود و پرچم برداشته شود، همه مطالباتشان را مطرح میکنند، پرچمشان را هم برمی‌دارند، اگر قرار است مطالبه‌ای مطرح نشود و‌ پرچمی هم برداشته نشود، ابتدا مرکزگرایان و فارس‌ها باید پرچم‌های(شیر و ‌خورشید) خودشان را از میادین جمع بکنند، تا اعتمادسازی صورت بگیرد و عدالت اجرا شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا