آذربایجانایرانمقالات

ایرانشهری‌ها در کُما…! / حسن راشدی

این روزها ایرانشهری‌ها در کمای عجیبی بسر می‌برند، این کمای طولانی مدت، از دو ضربه‌ای است که بر سر آنها خورده است.

ایرانشهری‌ها دو گروه هستند، ایرانشهری‌هایی که در آرزوی سلطنت رضا پهلوی بنام «رضاشاه دوم» هستند که بیشترشان در خارج زندگی می‌کنند، اما در داخل هم طرفدارانی دارند.

 

آنهاییکه در خارج از کشور هستند بدون دادن هزینه خاصی، تظاهرات اعتراضی در کشورهای غربی بر علیه جمهوری اسلامی می‌کنند، اما داخل نشین‌ها فقط در رویای حاکمیت رضا پهلوی و یا «شاهزاده‌شان» هستند بدون اینکه حاضر به دادن هزینه شوند!

 

رضا پهلوی در آرزوی سلطنت، که طرفدارانش دوست دارند وی شاهزاده خطاب شود حتی تحصیل به زبان مادری غیر فارس‌ها را هم درک نمی‌کند تا چه رسد به درک دیگر حقوق انسانی نادیده گرفته شده آنها در ایران…!

 

گروه دوم، ایرانشهری‌هایی هستند که بعضی از آنها در داخل ارگان‌های حکومتی هم نفوذ کرده و دارای پست و مقام هستند، این دسته گرچه طرفدار رضا پهلوی نیستند اما هوای امپراتوری دوران هخامنشی را در سر می‌پرورانند، گرچه اعتقاد به اسلام دارند اما  در تئوری نژاد برتر آریایی غوطه‌ورند و ایران را فقط در دایره تنگ زبان و فرهنگ فارسی تعریف می‌کنند و هیچ‌گونه حق تحصیل به زبان‌های غیر فارسی در ایران به صورت سیستماتیک قائل نیستند (ارامنه ایران مستثنی هستد)!

 

نقطه مشترک این دو گروه، دشمنی با  تورک‌ها به صورت عام کلمه است!

 

هر دو گروه  تورک‌های داخل کشور را «آذری» می‌نامند تا هویت غیر تورکی به آنها داده و در داخل زبان و فرهنگ فارسی آسیمیله و هضم کنند تا خیالشان از وجود عنصر تورک در ایران راحت شود!

 

ضربه اول به ایرانشهری‌ها در روز بیست وپنجم شهریور خورد که رضا پهلوی فراخوان عمومی داده بود که در این روز مردم کوچه و خیابان‌های تهران و همه شهرهای ایران را برای تظاهرات اعتراضی پر کنند تا نظام حاکم تسلیم شود و به جای آن سلطنت موروثی جایگزین آن گردد و به اصطلاح «رضاشاه دوم» بر اریکه قدرت تکیه دهد!

 

اما طرفداران میلیونی! شاهزاده بجای آمدن به خیابان و اعتراض، رفتن به شمال، استانبول و شهر «وان» تورکیه را برای استراحت، تفریح و خرید ترجیح دادند و خبری از تظاهرات میلیونی در بیست و پنجم شهریور نشد!

 

ضربه دوم بر ایرانشهری‌ها زمانی خورد که ارتش آزربایجان تمام پایگاه‌های تروریست‌های ارمنی قاراباغ را نابود و تروریست‌ها را مجبور به تسلیم کرد تا  ارامنه قاراباغ بدور از رویا پردازی‌های ارتساخی در چارچوب قوانین جمهوری آزربایجان در کنار دیگر هموطنان آزربایجانی خود بدون دخالت ارمنستان و تروریست‌های داخل قاراباغ به زندگی آرام خود ادامه دهند.

 

در تاثیر این دو ضربه، ایرانشری‌ها به کمای عجیبی فرو رفته‌اند.

اول مهر ١۴٠٢

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا