آذربایجانایرانمقالات

جمهوری اسلامی، آذربایجان و نوش داروی صندوق رای ✍بابک بخت آور

انقلاب 57 مردم ایران در راستای پایان دادن حکومت فردی و توتالیتر در ایران و برپائی حکومتی دموکراتیک که تجلی اراده آنان باشد تحقق یافت.

لاکن مولود آن ترکیب متناقض جمهوری اسلامی شد. تلاش نیروهای سکولار و جمهوریخواه در جهت حذف عنصر اسلامیت به جهت اکثریت دیندار جامعه ناکام ماند و اسلامگرایان با اتکاء بر همین حمایت مردمی که اتفاقا تجلی صندوق رای بود خواست خود را بر کرسی نشاندند. نتیجه ملموس حمایت جامعه دین زده قدرتمند شدن اسلامیت و پایان جمهوریت شد تا عرصه قدرت صحنه انتخابات صرفا محدود به دایره اسلام گرایان شود. لاکن نوشیدن جام زهر توسط بنیانگذار آن خمینی و پایان جنگ ایران و عراق  بدون هیچ دستاوردی آغاز ریزش پایگاه مردمی و ناکارآمدی گفتمان آن شد. بیش از یک میلیون کشته و جانباز، ویرانی مملکت، ورشکستگی اقتصاد و تحریم های بین المللی که به جهت اعمال تروریستی و کشتار مخالفان در داخل و خارج اعمال شده بود پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی را تضعیف و در تنگنای بیشتری قرار داد.
لذا از میانه های دهه هفتاد جهت عبور از بحرانها افزایش حضور مردم در انتخابات  به تاکتیک گفتمان اصلاح طلبانه روی آوردند که محمد خاتمی نماینده آن بود. از آنجا که انتخابات 76 آغاز پروژه نظام در جهت تمایل به اصطلاح بود با استقبال گسترده مردمی و انتخاب خاتمی روبرو شد که نتیجه ای غیر منتظره برای هسته سخت قدرت را رقم زد. طبیعتا خروجی آن برای رای دهنده گان چیزی جزء سرکوب، سوء استفاده حاکمیت از صندوق رای جهت نشان دادن مشروعیت مردمی، فریب جهان و کاهش فشار بین المللی و تثبیت دیکتاتوری فردی نبود. این استراتژی فریب تا انتخابات 1388 و سرکوب جنبش سبز و دعوت به تکرار خاتمی برای انتخاب حسن روحانی در 1392 ادامه داشت.
اکنون در چهارمین دهه حیات جمهوری اسلامی خصوصا از اواسط دهه نود تاکنون جنایات جمهوری اسلامی با کشتار فله ای مردم به نقطه ای بی بازگشت رسیده است. شعار اصلاح طلب، اصولگرا – دیگه تمومه ماجرا در دوران ریاست جمهوری روحانی و عدم حضور ملموس مردم در آخرین انتخابات ریاست جمهوری  نشانگر اتمام حجت مردم با حاکمیت بود. از سوی دیگر فروپاشی ایدئولوژیک حاکمیت که انقلاب زن، زندگی آزادی در سال گذشته نماد بارز آن بود به همراه فساد اقتصادی سیاسی گسترده، انحطاط اخلاقی و آموزشی در جامعه و سیاست جنگ طلبانه منطقه ای و گسترش تروریزم به اذعان طیف گسترده ای از کارشناسان مسائل سیاسی، فلسفی و جامعه شناسی فروپاشی جمهوری اسلامی را ناگزیر نموده است.
در چنین شرایطی که نیاز به تغییرات بنیادین اجتناب ناپذیر می نماید به نظر می رسد استراتژیستهای جمهوری اسلامی دوباره درصدد استفاده از تاکتیک همیشگی نوش داروی صندوق رای با کارت سوخته اصلاح طلبان در رنگ و لعابی دیگر هستند. تایید صلاحیت چند چهره اصلاح طلب نظیر مسعود پزشکیان و رویکردهائی که در قبال غزه و خصوصا حادثه کرمان از سوی برخی جریانات در مرکز و پیرامون خصوصا در تخریب گروهای تحول خواه مخالف جمهوری اسلامی صورت میگیرد نشانگر نوعی زد و بند پنهان استمرار طلبان حکومتی با هسته سخت قدرت است. بیانیه هائی که از سوی برخی گروه ها در مرکز و آذربایجان به بهانه نفی خشونت، دموکراسی، تساهل، توسعه در تبرئه عاملان خشونت، قتل، ترور و سرکوب صادر میشود پالس هایی از نوع گفتمان دفتر تحکیم وحدتی میدهد که منعکس کننده سخنان زیدآبادی ها و عبدی ها در تعامل با جمهوری اسلامی جهت نجات آن از ورطه فروپاشی و تداوم چرخه سرکوب و خشونت است.
آذربایجان نیز از این پروژه مستثنی نیست. تحرکات حکومت خصوصا در سال اخیر نشان میدهد که جمهوری اسلامی هم از سوی اصولگرایان و هم اصلاح طلبان درصدد فریب و جذب آذربایجان به صندوق های رای است. بدین ترتیب که ملی گرایان رادیکال را با وعده هایی نظیر رفع خطر توسعه طلبی کوردی در آذربایجان غربی، تدریس زبان مادری و احیای دریاچه ارومیه را توسط اصولگرایان و بخش محافظه کار دموکراسی خواه را با وعده و شعارهای کلیشه ای اما مدرن نظیر تمرکز زدائی، رفع حجاب اجباری، توسعه و مردم سالاری دینی از سوی اصلاح طلبان به عرصه سیرک انتخاباتی بکشد. طبیعتا هر فرد و گروهی در انتخاب راه خود چه مرکز چه پیرامون آزاد است. لاکن تجربه بیش از دو دهه شکست و نتایج فاجعه بار گفتمان فریب اصلاح طلبی، جایی برای آزمون دوباره نمی گذارد. تبلیغ و شرکت در چنین سیرک بی خاصیتی در جامعه به شدت قطبی ایران که اکثریت جامعه نفرت و انزجار عمومی خود را از کلیت حاکمیت جمهوری اسلامی به صورت کاملا عریان به نمایش گذاشته اند چیزی جزء اهانت به خون جان باختگان بی گناه و کمک به تداوم بیش از چهار دهه حکومت جهل و سرکوب نیست.

در حالیکه معترضین در خیابان ها پرپر شده و فعالین سیاسی تحول خواه در زندانهای جمهوری اسلامی شکنجه و اعدام میشوند واگذاری ابتکار عمل به روشنفکر مآبان عافیت طلبی که بدون هزینه ای، فرصت طلبانه در صدد بهره برداری از ضعف حاکمیت برای شراکت در قدرت هستند دور از اخلاق و منش سیاسی بوده و ایجاب میکند که نیروهای تحول خواه ضد تبعیض و دیکتاتوری از جمله تشکلات و فعالین ملی آذربایجان اجازه تکراری دیگر را نداده و با تمام توان جهت رهائی از یوغ بیش از صد سال تبعیض، استعمار و استثمار که امروز در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران تجلی یافته است با رویکردی روشنگرایانه جامعه آذربایجان را به تحریم سیرک انتخاباتی مضحک فراخوانند.
منابع زمینی، زیرزمینی، انسانی و محیط زیست و فرهنگ و زبان آن توسط رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی به یغما رفته و تداوم این حکومت نیز وعده ای جزء فلاکت و آسیمیلاسیون بیشتر نمی دهد. طبیعتا سرنگونی جمهوری اسلامی اتمام کار نخواهد بود لاکن اولین و غیر قابل اجتناب ترین گام در راستای پایان دادن به تبعیض ملی و برقراری حکومت ملی و دموکراتیک در آذربایجان با اتکا به رای مردم آن خواهد بود.
گله جک بیزیم دیر.

06/01/2024

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا