آذربایجانایرانمقالات

سرنوشت مسیحیان فراری از غرب آذربایجان پس از فاجعه جیلولوق – دکتر توحید ملک زاده

کل آذربایجان بجز مقاطع کوتاهی از سال ۱۲۸۸ شمسی در اشغال روسها بود تا شروع جنگ جهانی اول که با ورود دولت عثمانی به جنگ، قوای عثمانی نگران از حملات روسها از سمت غرب وارد آذربایجان شده و پس از نبرد مشهور دیلمان در اردیبهشت ۱۲۹۴ شمسی که منجر به شکست قطعی عثمانی و تخلیه آذربایجان توسط قوای عثمانی شد کل منطقه آذربایجان به اشغال روسها درآمد.

با تحریک روسها، میسیونرهای مسیحی و آمریکایی ها و فرانسوی ها ، مسیحیان عثمانی ( ارامنه و آشوری ها) به عثمانی اعلان جنگ دادند و با این اعلان رسمی جنگ به نفع روسها، اوضاع در شرق عثمانی بهم ریخت و عثمانی مجبور به سرکوب ارامنه و آشوریهای عثمانی که جیلو نامیده می شدند گردید. این سرکوبی که به اصطلاح غلط « قتل عام ارامنه»  نامیده می شود، مسیحیان عثمانی را وادار کرد تا به آذربایجان تحت تسلط روسها فرار کنند. دهها هزار نفر جیلو از عثمانی به سلماس و اورمیه ریخته و در آن شرایط بسیار بحرانی و جنگی تحت حمایت مردم نجیب آذربایجان قرار گرفتند. ولی چه فایده که جیلوها با همکاری جمعی از مسیحیان ماجراجوی اورمیه و سلماس با تحریک فرانسه، روس و انگلیس دستجات مسلحی راه انداخته و با کشتار اهالی غرب آذربایجان از جمله اورمیه و سلماس درصدد تشکیل وطن مسیحی در غرب آذربایجان برآمدند.

کشتار اهالی مظلوم تا اواخر بهار ۱۲۹۷ ش ادامه داشت تا اینکه خبر حرکت دستجات قشون عثمانی برای سرکوب شورشیان آذربایجان به گوش سرکردگان مسیحیان رسید. برای جلوگیری از این کار تیرماه ۱۲۹۷ آندرانیک ارمنی در راس هزاران ارمنی مسلح از مسیر زنگززور و جلفا به خوی حمله کرده تا مانع ورود قشون عثمانی از طریق دره قطور باشد. این کار با هوشیاری اهالی غیور خوی ناکام ماند و سیل قوای عثمانی برای تنبیه شورشیان وارد خوی شده و از آنجا سلماس و اورمیه اوایل مرداد ۱۲۹۷ ش نیز پاکسازی شد.

ماجراجویان ارمنی و آشوری نیز از ترس تنبیه از آذربایجان فرار کردند. مسیحیان با راهنمایی انگلیسی ها از طریق قوشاچای، صایین قالا به همدان رفته و از آنجا در شهر بعقوبه عراق ساکن شدند تا بعدها با سازماندهی انگلیسی ها باز هم به شرارت بپردازند. مسیحیان پناهنده به انگلیسی ها چون وعده های انگلیسیها را دروغین یافتند درصدد برگشتن به آذربایجان و زندگی با همشهریان مسلمانشان برآمدند.

حداقل 5 سال،  تلگرافات، نامه ها و اظهار توبه این افراد به دولت ایران مبنی بر بازگشت به روستاها و محل سکونتشان سودی نبخشید و دولت ایران شدیدترین تنبیهات را برای این دسته اعمال می کرد. ( متن نامه ها در اختیار اینجانب می باشد.) به تدریج با تثبیت اوضاع و رفع نگرانی مردم آذربایجان و هماهنگی با اهالی، اجازه بازگشت تدریجی مسیحیانی که مستقیما در جرم و جنایت دستی نداشتند صادر شد.

از سال حدود 1305 دستجات مسیحی شرمگین از ماجراجویی وارد اورمیه و سلماس شده شبانه و دزدکی به خانه های خود برمی گشتند. این افراد تا مدتها نمی توانستند چشم در چشم همسایگانی نگاه کنند که حتی در اوضاع بد جنگ هوای این همشهریان خود را نگه داشته بودند ولی نجابت اهالی آذربایجان برای پذیرش نادمین مسیحی فوق العاده بود.

گرچه سالیان زیادی طول کشید تا اعتماد اهالی اورمیه و سلماس و کلا غرب آذربایجان به مسیحیان بازگردد ولی بالاخره خوب یا بد، دستجات مسیحی با همکاری سخاوتمندانه اهالی آذربایجان وارد چرخه زندگی و فعالیتهای روزمره خود شدند.

امروزه تعداد کثیری از نوادگان این مسیحیان آشوری و ارمنی اعم از زن و مرد، محصل و دانشجو، فرهنگی و صنعتگر، تجار و فعالان کشاورزی و اجتماعی ضمن پاسداشت فرهنگ خود، در جامعه دینامیک و طرفدار حقوق بشر آذربایجان به زندگی می پردازند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا