مقالات

شورای ملی تصمیم یا سرپوشی برای مسئله ملی-اتنیکی در ایران؟ یاشار حکاک پور

در روزهای اخیر جمعی تصمیم خود را برای ایجاد شورای ملی تصمیم اعلام کردند. در درجه اول استفاده از واژه "تصمیم" برای این شورا خواننده را به این فکر می اندازد که این جمع سعی دارد تا نقش "پارلمان در تبعید" را بازی کند اما با نگاهی گذرا به اسامی امضا کنندگان و سخنگویان این بیانیه میتوان دید که این بیانیه عمدتا بیانیه جمعی از نیروهای جامعه فارس ایران است که تلقی ای مرکزگرایانه از عدم تمرکز دارند و وجود عده معدودی ترک، عرب، کرد در بین امضا کنندگان عمدتا فارس بیانیه تنها برای سمپلینگ(نمونه برداری) و صرفا برای داشتن این ادعا است که جمع ما متکثر است. نتیجه چنین گزینشی برای تصمیم گیری در مورد سیستم سیاسی آینده ایران هژمونی فارسها برای گزینش سیستم آینده سیاسی ایران و نگهداشتن هژمونی کنونی به روال سابق است.

به عنوان یک ترک آذربایجانی با صراحت میگویم اگر به دمکراسی باور دارید اگر میخواهید تشکلی با حمایت اکثریت نیروهای سیاسی جامعه ایران شکل گیرد، جامعه فارس و  تشکیلاتهایی که عنوان “سراسری” را یدک میکشند اما توانایی جمع کردن ۱۰ نفر در شهرهای آذربایجان، کردستان، گیلان،بلوچستان، عربستان،ترکمنصحرا را ندارند باید متوجه شوند که کدام جامعه را نمایندگی میکنند و کوپنشان تا کجا قد میدهد. آنها باید بر اساس پشتوانه جامعه خودشان،جامعه فارس، که ۳۰-۳۵ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهد در این جمعها حضور داشته باشند. نمایندگی بیش از حد فعالین سیاسی فارس که سبب نمایندگی حداقلی غیرفارسها در این نوع جمعها، که آرزوی تصمیم سازی برای ایران دمکراتیک را دارند، سبب سکته قلبی این فرآیند در اولین قدم میشود. به زبان ساده تر: ای آقا و خانم فارس، جامعه تو سی درصد جامعه ایران را تشکیل میدهد و تو حق نداری به جای نود درصد جمعیت ایران تصمیم سازی کنی. همچنین هر سه نفر سخنگویان این شورا فارس هستند و این چینش تعمدی نشان دهنده واقعیت متکثر ایران نیست. از سوی دیگر تا جایی که اطلاع دارم همچین بیانیه ای تعمدا تنها با عده معدودی از فعالین اتنیکها که ادبیات نرمتری نسبت به مرکز دارن بحث شده و بقیه عمدا بدون اطلاع نگه داشته شدن تا پروژه نمایندگی بیش از کوپن فارسها در تصمیم میسر شود. از این زرنگ بازیها در مجلس موسسان اتقلاب ۵۷ هم درآوردین اجازه نمیدیم همون قضیه دوباره تکرار بشه تا هم خودتون و هم ما رو بدبخت کنین.

علاوه از این هر جمعی، هر میثاق نامه ای، هر قانون اساسی ای که در بند اول آن به صراحت به کثیر الملله بودن ایران به صراحت تاکید نکند نمیتواند دمکراسی متکثر برای آینده ایران را نوید دهد. این نوع نوشته ها صرفا با آوردن نامهای ملتهای داخل ایران(ترک، کرد، عرب، ترکمن، بلوچ ،فارس، گیلک و لر) به نمونه براداری رایج در فرهنگ سیاسی صد سال اخیر برای بی حقوق کردن این ملتها و تفویض همه حقوق به مفهومی تحت عنوان”ملت ایران”، که در عمل با ملت فارس تعریف شده و هیچ چیز از شاعران، مفاخر فرهنگی، کتابهای من ترک در آن نیست و همه چیزش مال فارس است، سعی در ادامه بی حقوقی رایج در صد سال اخیر دارد. علیرغم اینکه ایران در خارج از مرزها تحت عنوان یک ملت استفاده میشود اما واقعیت آن است که ایران کشوری با ملتهای گوناگون است و عدم اشاره به این امر مثل ضرب المثل معروف “خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می‌رود دیوار کج” است و خواسته های ضروری ما را برآورده نمیسازد.

نویسندگان بیانیه به درستی بر لزوم استقرار دمکراسی و حقوق بشر برای آینده ایران تاکید کرده اند و با نگاهی گذرا به جملات آغازین بیانیه شان، که اسامی ملتهای ساکن ایران را آورده اند، میتوان فهمید که نویسندگان سرنگونی جمهوری اسلامی و حاکمیت دمکراسی را در گرو مشارکت ملتهای ساکن ایران در این پروسه ترسیم کرده اند اما در شش بند موجود در بیانیه حقوق ملتهای غیرفارس در هاله ای از ابهام نگه داشته شده و صرفا اشاره ای شده به “نظام غیر متمرکز ” و آنهم بعد از عبارت”حفظ تمامیت ارضی” که در صد سال اخیر به  عنوان چماقی برای بریدن صدای غیرفارسها علیه طرح خواسته هایشان و سیستم مورد نظرشان استفاده شده است. نویسندگان بیانیه باید بگن چه نوع نظام غیر متمرکزی در ذهنشان است. حداقل در شورای گذار که با ساختاری مشابه تشکیل شده بود و شخصیتهای به نسبت شناخته شده تری حضور داشتن و دارند از مدل فدرالیسم استانی دفاع میکند که پیشرفته تر از آن چیزی است که نویسندگان بیانیه تصمیم عنوان کرده اند.

 بارها گفته ام  که هر میثاق نامه ای که خواهان  حضور غیرفارسها به عنوان هفتاد درصد جمعیت ایران در پروسه تغییر سیستم سیاسی است باید از لزوم حاکمیت سیستم فدرال در آینده ایران بدون لکنت سخن بگوید. به عنوان کسی که سالهاست جامعه آذربایجان را رصد میکنم و با فعالین ملی ملتهای کرد، گیلک، عرب، بلوچ، لر و تورکمن در ارتباط هستم میتوانم بگویم که حداقل خواسته آذربایجانیها و دیگر ملل غیرفارس حاکمیت فدرالیسمی شبیه “سیستم فدرالی کانادا” برای آینده ایران است و برای این مساله هم حاضر به چونه زدن نیستن. میتونین چهل سال دیگه همینهایی که نوشتین رو تکرار کنین و یک نسل بسوزن تا سر عقل بیاین و به تقسیم قدرت و فدرالیسم راضی بشین.

در نهایت نویسندگان بیانیه سعی در ایجاد اتحادی بین نیروهای فدرالیست،جمهوریخواه با طیف معتدل پهلویچیها دارند. حاکمیت پهلوی تاریخچه اش با نقض حقوق بشر، شکنجه روشنفکران و مخالفان، بمباران مردم، جنوساید عجین است. سیستمی که نقض حقوق بشر را برای مردمان یک کشور تضمین کند از بین گزینه ها خارج است و نمیتواند به عنوان آلترناتیوی برای آینده بین گزینه ها باشد حتی اگر به فرض محال اکثریت مردم خواهانش باشند. اگر آنها بیایند برای دفاع از حقوق بشر مجبور خواهیم بود اسلحه برداریم و از حرمت انسان (فرای تعلقات ملی اش)دفاع کنیم و ایران دوباره به حمام خونی تبدبل خواهد شد. جمهوری فدرال ایران تنها آلترناتیوی است که میتواند اکثریت نیروهای دمکراسی خواه را حول خود جمع کند و گذر مسالمت آمیز را تضمین کند.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا