مقالات

نقش مدیریت منابع آب در آینده ایران و خاورمیانه – رضا طالبی

اعتراضات چند روز اخیر مردم استان‌ خوزستان ایران بار دیگر ثابت کرد که مدیریت منابع آبی تاثیر زیاد و مهمی بر تحولات سیاسی و بحران‌های اجتماعی این کشور و خاورمیانه گذاشته است.

اکوسیستم دنیا در حال تغییر است؛ انرژی‌های فسیلی جای خود را به انرژی‌های نو داده‌اند. انرژی اتمی و خورشیدی به مرور نیاز بشر به سوخت فسیلی را کاهش داده است. این درحالی است که کاهش نیاز بشریت و جامعه صنعتی به سوخت فسیلی سبب کاهش اهمیت منطقه خاورمیانه از لحاظ استراتژیک نشده است، چرا؟ زیرا این منطقه شاهد رقابتی در زمینه مساله منابع آبی خواهد بود؛ رقابتی بسیار وحشتناک که دنیا را به سوی جنگ و نزاع سوق خواهد داد.

هومر دیکسون معتقد است که جنگ‌های آینده وخشونت‌های مدنی و اجتماعی عمدتا از کمبود منابع آب، غذا، جنگل و شیلات ناشی خواهد شد. نازلی چوری و رابرت فورث معتقدند که جنگ‌های اول و دوم جهانی عمدتا بر سر منابع کمیاب و تجدیدناپذیر رخ دادند. درحالی‌که چه کشورهای مدرن و چه کشورهای به شدت وابسته به منابع تجدیدپذیر بر سر هر دو منبع با هم درگیر خواهند بود.

از این رو، آب به‌عنوان یک منبع تامین نیازهای انسانی، در صورت کمبود و بحران، امنیت ملی را دچار چالش می‌کند. با گسترش پدیده خطرناک کم‌آبی، اکنون بیش از 11 کشور با بیش از 811 میلیون نفر جمعیت با بحران آب مواجه هستند. در صورت ادامه روند موجود تا سال 2050 میلادی این رقم به 11 کشور با جمعیتی حدود دو سوم کل جمعیت دنیا خواهد رسید.

براساس گزارش سازمان ملل، در نیم قرن اخیر، بیش از 5381 مورد مناقشه در زمینه آب در جهان رخ داده که 81 مورد آن سبب بروز جنگ یا انفجار سدها شده است. مساله بحران آب در خاورمیانه و از طرفی قرار گرفتن منطقه ژئوپلیتیکی خلیج فارس در این محدوده جغرافیایی، نقش مهم منابع آبی این کشورها را نمایان می‌سازد. اغلب کشورهای خاورمیانه از نظر آب شیرین بسیار فقیر هستند. این کشورها در سال 1970 نیاز راهبردی به آب پیدا کردند.

جدی بودن بحران آب در خاورمیانه، به گونه‌ای است که در 11 سال آینده بسیاری از کشورهای این منطقه قادر نخواهند بود آب مورد نیاز کشاورزی، صنعتی، آشامیدنی و دیگر مصارف خود را تأمین کنند. امروزه بیش از 11 کشور در جهان کمبود آب دارند که از این تعداد 8 کشور در خاورمیانه هستند. با توجه به اهمیت آب در سرنوشت انسانها و جوامع بشری است که ژئوپلیتیک آب یا هیدروپلیتیک موضوعیت پیدا کرده است.

بر اساس پیش‌بینی سازمان ملل، ایران از جمله کشورهایی است که در سال 2025 با کمبود مزمن آب مواجه خواهد شد. بسیاری از منابع آبی ترکیه و خاورمیانه در شرق این کشور قرار دارند و این منطقه دقیقا جایی است که گروهک‌های تروریستی فعالیت می‌کنند. تنش‌های تروریستی در شمال خاک عراق و سوریه نیز جهت دسترسی به منابع وسیع آبی در شرق ترکیه است و اصولا اگر نگاهی ژرف به مساله سوریه و عراق بیاندازیم، خواهیم دید این مساله نیز از یک جنگ نامحسوس آبی پیروی می‌کند.

مشکل فلسطین و اسرائیل نیز از بدو تاسیس این کشور بر سر مساله حوضه آبی رود اردن بوده است. بنگلادش، هندوستان و چین در مورد رودهای گنگ و براماپوترا اختلافات شدیدی دارند، اتیوپی، مصر و سودان بر سر آبگیری سد بر روی شاخه‌های نیل کماکان در نزاع و مجادله هستند. تنش آبی رایج بین هندوستان و پاکستان بر سر رودخانه‌هایی چون سند نیز از این نمونه‌ها است. ایران و افغانستان بر سر رودخانه‌های هیرمند و هریرود اختلاف اساسی دارند. وجود سدهای 28 گانه ایران بر روی هریرود و آغاز آبگیری سد کمال‌خان در افغانستان در اثنای قدرت‌گیری طالبان نگرانی‌ها در زمینه ایجاد بستر جنگ آبی را افزایش داده است. بنابراین می‌توان گفت که هنوز طبیعت سیاست را هدایت می‌کند.

-مساله آب در ایران

ایران در منطقه خشک جهان قرار دارد و یکی از پرریسک‌ترین کشورها در زمینه منابع آبی است. علاوه بر این، ایران یکی از ده تولیدکننده برتر سبزی و میوه در جهان است. پارادوکسی که در این رده‌بندی دیده می شود، نشان از فلاکت سیستم آبخیزداری و مدیریت منابع آب در این کشور دارد.

نود و سه درصد منابع آبی ایران جهت مصارف کشاورزی استفاده می‌شود. یعنی ایران با صادرات یک کیلوگرم هندوانه 286 لیتر آب صادر می‌کند. فشار برای ایجاد خودکفایی در زمینه گندم پس از انقلاب اسلامی سبب ایجاد بار سنگینی بر منابع آبی ایران شد. استفاده بی‌حد از منابع آبی به‌ویژه در مناطق پرآب مثل خوزستان و آذربایجان موجب خشکیدگی 297 دشت شده و چهل درصد از شبکه آبی ایران فرسوده است. با سیاست افزایش جمعیت، میزان مصرف در شهرها نیز بسیار بالا رفته است.

ساخت بی‌رویه سدها در دوران ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی، آغاز یک بحران را رقم زد. سدهای گتوند و چمشیر چندین سد بر روی رودخانه‌های حوضه آبی دریاچه ارومیه، زمین‌های آذربایجان و خوزستان را به برهوت تبدیل کرد. چاه‌های عمیق بسیاری در آذربایجان حفر و مرکز غله و میوه ایران به مرور به مرکز رقابت برای کشت پسته شد. هفتاد و چهار سد بی‌مطالعه بر روی رودخانه‌های دریاچه ارومیه احداث شد. استفاده بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی سبب نشست آب در مناطق مرکزی ایران شد. سیاست سدسازی ادامه پیدا کرد و بجای حل این بحران با احداث تونل‌های بزرگ از سرشاخه‌های کارون به مرکز ایران بر این فلاکت دامن زدند.

بیش از 770 میلیارد مترمکعب آب از طریق تونل‌های کوهرنگ و بهشت آباد به مناطق مرکزی ایران منتقل می‌شود. در این مناطق نیز به جای تنظیم منابع آبی، آب مورد انتقال جهت مصارف صنعتی و کارخانه‌های گندله سازی و فولاد استفاده می‌شود. کار به جایی رسید که در اصفهان شروع به کاشت برنج و استفاده نامعقول از آب سرشاخه‌های کارون کردند.

اجرای طرح کشت و صنعت نیشکر که یکی از عظیم‌ترین طرح‌های کشاورزی و آبخورترین آن‌هاست، در استان خوزستان نیز با انتقاد کارشناسان مواجه شده است. مصرف بیش از حد آب این طرح مشکلاتی برای رودهای خوزستان، به‌ویژه کارون ایجاد کرد که از دبی آن یعنی 210 مترمکعب نیز بعضا فراتر می‌رفت. نیشکری که در فصل گرما نیاز به آبیاری داشت و بیشترین آب رودخانه را می‌بلعید، را کاشتند و به جای آن از طرح‌های معقول کاشت چغندر قند استفاده نکردند.

کاهش شدید میزان بارندگی نیز از عواملی بود که بر مصیبت خشکسالی می‌افزود. گسترش طرح فروش سامانه‌های ضد تگرگ نیز در آذربایجان و مناطق باغی، سبب عدم تجمیع ابرهای باران‌زا شد. ورود پسماند کارخانه‌ها و معادن به رودخانه‌ها، آب آشامیدنی مردم را نیز آلوده می‌کرد. نمونه‌هایی چون معدن ورزقان، نیشکر هفت تپه شاهد این مدعا است.

عدم پاسخگویی وزارت نیرو، خودرایی شورای آب ایران و بی‌مدیریتی در وزارت جهاد کشاورزی این کشور نیز بر این مسائل دامن زد. در حالی‌که 7 درصد از برق ایران توسط سدهای آبی تامین می‌شد، اصرار بر استفاده از این نوع نیروگاه‌ و عدم خرید گاز از سایر کشورها، ذخیره این سدها را خالی کرد. قراردادهای با چین جهت اکتشاف نفت در خوزستان هم مزید بر علت شد. هورالعظیم به علت همین زیاده‌خواهی‌ها خشک شد و ریزگردسازی و آلودگی هوای اهواز نیز از آن بهره برد.

انتقال آب به بصره و عدم سرمایه‌گذاری در زمینه تامین آب آشامیدنی از دریاها، نشان از مدیریت ناصحیح و عامدانه در زمینه منابع آبی دارد. سکوت در مقابل آلودگی آب ارس توسط ارمنستان، خشکی رودخانه قزل اوزن، سفیدرود، گهررود، آجی چای(تلخه‌رود)، گدار، جغاتی‌رود (زرینه‌رود)، تاتائو رود (سیمینه‌رود)، زنگماررود، رود کرخه، زاینده‌رود و غیره این پرسش را تداعی می‌کند که آیا خوزستان و آذربایجان مورد ظلم مسئولان جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند؟

-اعتراضات اخیر

روایت برخی از نمایندگان سابق اهواز از مصوبه محرمانه شورای عالی امنیت ملی ایران جهت کوچ اجباری مردم این منطقه به نوعی دلیل اعتراضات و تایید موارد مطروحه قبلی در مقاله را نشان می‌دهد. آبگیری سدهای بی‌شمار نیز به مرور بر شوری زمین افزوده و حتی دام‌های عشایر این منطقه تلف ‌شده‌اند. مردم مناطق عرب‌نشین خوزستان به ستوه آمده‌اند. این مردم خسته بالاخره به خیابان‌ها آمده و فریاد تشنگی سردادند.

از سوی دیگر، مسئولین ایران بجای قبول ضعف مدیریت آب، مشکل را به گردن سدسازی‌های ترکیه بر روی رودهای دجله و فرات می‌اندازند. حدود 10 کشته تنها آمار کوتاهی از نتیجه این اعتراضات بود. جدای از ارسال سانتی‌مانتالیستی آب معدنی، هیچ تلاش مهم دیگری نیز در این زمینه نشده است. شاهد احیای گفتمان صد سال پیش انجمن ایالتی در آذربایجان هستیم. مبارزه با تبعیض زبانی، فرهنگی، نژادی، محیط زیستی، آبی و خاکی هرچند دشوار می‌نماید، اما باید پذیرفت که هویتی جدا از آب و خاک وجود ندارد و می‌توان خط و گفتمان سومی برای مستضعفان را در چشم‌انداز دید. پیروزی ترکان قره‌باغ و باخت ترکمن‌های کرکوک نیز از این پدیده متاثر بود. همین آب دوباره کرکوک را نجات خواهد داد. پس آب، همان ایدئولوژی و هویت است. آب آینده این منطقه را رقم خواهد زد و در این زمینه ترکیه نیز نقش بسیار مهمی خواهد داشت.

منبع خبرگزاری آناتولی. به قلم رضا طالبی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا