نوروز به لحاظ نجومي آغاز فصل بهار در نیمکرهي شمالی و شروع پائیز در نیمکرهي جنوبی است. عيد نوروز يادگار و محصول مشترک همهي اقوام منطقه، بويژه عيلامي-ايلامي، سومري، سامي-بابلي، ايرانيک، تورکيک، مصري، و … است. عيد نوروز به مفهومي که در ايران امروز معمول است ادامه و برآيند جشنهاي دوموزي (سومري)، آکيتوم (آککادي)، زاگموگ (بابلي) و يئنگي گون (تورکي) است. جغرافیای امروزي عيد نوروز و آئينهاي مشابه آن با نام نوروز و يا نامهاي ديگر، سراسر خاورمیانه، آسیای کوچک، قفقاز جنوبي و شمالي، اروپا (بالکان)، آسياي ميانه (قزاقستان، قيرقيزستان، ازبکستان، تاتارستان، چين، ترکستان چین،…)، آفريقا (مصر، سودان، زنگبار، …)، آسيا (هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال، تبت، ..) را شامل میشود. به همين سبب نيز در سال ۲۰۱۰ سازمان ملل متحد، عید نوروز را، نه به عنوان يک عيد ملي، بلکه به عنوان «روز بینالمللی نوروز و فرهنگ صلح در جهان» به رسمیت شناخت.
رد نظريهي ايرانيکمنشاء بودن نوروز: آئينهاي نوروزي مراسمي فراملي و جهانياند و منسوبيتي انحصاري به قوم فارس، زرتشتيگري، ايرانيت، آريائيان، … ندارند. همانطور که امروز نوروز مختص ملل ايرانيکزبان نيست، در دورهي باستان هم مختص اقوام ايرانيکزبان نبود. نوروز ميراث معنوي مشترک بشريت است، نه فقط ايرانيان.
برخلاف عوام فارس و همهفارسانگاران که عيد نوروز را جشني با منشاء خالص ايرانيک ميدانند، خواص و دانشمندان فارس و از آن جمله اسطورهشناس مشهور دکتر مهرداد بهار در مقالهي «نوروز جشني آريايي نيست» از کتاب «جستاري چند در فرهنگ ايران» آنرا برگرفته از «جشن دوموزي» (داموزيد سومري، تامّوزي آککادي، تمّوزي عبري) دانسته که در سه هزار سال پيش از ميلاد در منطقهي بينالنهرين توسط سومريان بوجود آمده بود. دکتر مهرداد بهار در مدخل کتاب «تخت جمشيد» خود و هم در مصاحبه با مجلهي آدينه (شماره بهار ١٣٧٢) در اين باره چنين ميگويد: «… جشن نوروز در اصل يک جشن آريايي نبوده، بلکه نخست در بين سومريان مرسوم بوده است… اين آيين از بين النهرين به ديگر مناطق جهان و از جمله ايران رفته است».
مئهران باهارلي