آذربایجانایرانجهانمقالات

پیش لرزه ای بنام تجمع و راهپیمایی «آزادلیق» و «عدالت» در مقابل پارلمان اروپا: ✍علی رضایی 26 دسامبر 2023

این روزها الیت ملت های تحت ستم ایران در دو جبهه مشغول مبارزه هستند. از یکسو برای کاهش خسارات وارده از سوی رژیم برقرار در جغرافیای ایران (جمهوری اسلامی)، ناچار به مبارزه حق طلبانه در داخل هستند و هزینه های آن را نیز بصورت انباشت زندانها از آزادیخواهان حق طلب پرداخت می کنند و فشارهای بسیار را در داخل متحمل می شوند. و از سوی دیگر مجبور هستند بمنظور جلوگیری از تداوم ظلم، استعمار و استثمار اتنیکی در صورت براندازی جمهوری اسلامی، با یک جریان تمامیت خواه غیر دمکراتیک با درونمایه های آشکار و پیدای فاشیسم و نژادپرستی که خود را مخالف رژیم و «اپوزسیون» می شمارند، نیزمبارزه کنند.
یقینا این مبارزات انتخاب فعالان سیاسی منتسب به ملتهای تحت ستم نیست و در شرایطی که انکار هویتی شده و انگها، اتهامات، توهین ها را تحمل می کنند، مجبورند تا صدای ملت خود باشند و از منافع ملی دفاع نمایند.
در این میان ملت آذربایجان بعنوان اقلیت_اکثریت جمعیت ایران با سابقه طولانی حکمرانی؛ مبارزات حق طلبانه و کانون انقلابهای آزادیخواهانه ؛ نقطه امید همه ملت های تحت ستم ایران است و تشکلهای سیاسی – مدنی آن نیز علی رغم تنوع در عنوان و سیاستها و اهداف، حول شعار مترقی «آزادلیق_عدالت_میللی حکومت» به توافق رسیده و تبدیل به نقطه امید همه ملتهای تحت ستم ایران شده است و هر سه بند «آزادی»، «عدالت» و «حکومت ملی» را برای همه مردم ساکن در جغرافیای ایران طلب می نماید.
در ماههای اخیر که اعتراضات به حق مردم ایران می رفت که تبدیل به انقلابی بنیان کن برای فاشیم مذهبی حاکم بر ایران بشود؛ گروههای مدعی اپوزیسیون و آلترناتیو، بدون توجه به تنوع ملی_اتنیکی در ایران و خواسته های میلیونها انسان تاثیر گذار در آینده کشور، همچنان با ساده انگاری مبتنی بر مرکزگرایی، فرصت همراهی بخش بزرگی از ملت را از دست دادند و در خارج از کشور نیز با انکار هویتی بالغ بر نصف جمعیت ساکن در ایران، انتظار کوته فکرانه تغییر رژیم از یک حکومت مرکزگرای فاشیستی به یک حکومت مرکزگرای فاشیستی دیگر را با به قدرت رساندن شخصیت های مورد تنفر بخش بزرگی از جمعیت ایران، در سرپرورانده و باعث سردی روند اعتراض و انقلاب و در نتیجه تداوم بقای رژیم جمهوری اسلامی شدند.
نیازی به آمار نیست تا بتوان نظر اکثریت مردم ایران را برای ضرورت گذر از جمهوری اسلامی و تغییر رژیم حاکم را درک نمود. اما مبهم و گاهی تیره بودن آینده احتمالی کشور پس از براندازی و روی کارآمدن جریانهای تمامیت خواه مرکزگرا ، باعث نگرانی و دلسردی مردم معترض و در نهایت تداوم رژیم جمهوری اسلامی می گردد.
هر چند بارها دلسوزانی از ضرورت تشکیل نهادی متشکل از همه گروههای سیاسی، ملی_اتنیکی، زبانی و مذهبی برای برنامه ریزی گذر از جمهوری اسلامی و جایگزینی یک حکومت موقت با برنامه های مشخص قابل تایید توسط جمهور ملت در یک فرایند دمکراتیک سخن گفته اند؛ اما تاکنون در عمل نتوانستند در برابر جریان تمامیت خواه مقاومت نموده و یا همه گروهها را دور میز جمع کنند و عملا شکست خورده اند.
فرایندهای مذکور از یکسو و فشار و حمایت مردم تحث ستم ایران از سوی دیگر باعث گردیده که در آینده بسیار نزدیکی؛ شاهد ظهور جریان سوم اپوزسیون بنام «اتحاد ملت های تحث ستم» باشیم که انتظار می رود امید تازه مردم ساکن در جغرافیای ایران برای رهایی از شر فاشیسم مذهبی باشد.
به نظر می رسد این اپوزسیون توان آن را خواهد داشت که به سرعت نظر ملت ها و کشورهای تاثیر گذار و تاثیر پذیر از تحولات ایران و خاورمیانه را بخود جلب نماید. جریانی که بر خلاف اپوزسیونهای دیگر دو لبه خواهد داشت. تبدیل ایران به «ایالات متحده ایران» (با حکومتی فدرال و با پتانسیل بالای کنفدرالیسم منطقه ای و جذب همسایگان برای تحقق منطقه ای امن و مرفه ) و یا جدا کردن راه ملت های تحث ستم با توسل به «حق تعیین سرنوشت» و استقلال و ظهور کشورهای جدید…
راهی که سخت می نماید اما تحقق پذیرتر و عادلانه تر از جایگزینی فاشیسم جدید بر ویرانه فاشیسم جاری است.

✍علی رضایی 26 مارس 2023

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا