آذربایجانایرانمقالات

ادعاهای زید آبادی ،حرکت سیاسی و مدنی آذربایجان را هدف گرفته است ✍بهنام کیانی اجیرلی

بزرگترین غفلت سیاسی آذربایجان این است که هیچ یک از آذربایجانی ها فکر نمی کردند در کشوری که به لطف مردمان این سرزمین ، ایران صاحب دولت های متعدد شده... ،،و برای فارس وکرد و بلوچ، امنیت ، صلح و همزیستی به ارمغان آورده ، ناگه مردمی عقده ای و تاریخ پرست پیدا شوند ،که با ُسو استفاده از فلسفه سیاسی جدید غرب ، فرصتی برای محو ترکان اذربایجان پیدا کنند

مسلما این، از آن غفلت های بزرگ تاریخی پدران و اجداد هزارساله ماست که با هیچ توجیهی ، میرزا بنویس های فارس نویس  را کنار خود نشاندند تا به صرف اینکه به این زبان تاریخ نوشته شده  ، روشنفکرانشان ،تمامی اعتبارات و مجاهدت ،رشادت آنها  را صفت ثابته ، خود کنند.و از خود پهلوان پنبه چون رستم بسازند . مسلما اگر زید آبادی سیصد سال‌پیش می زیست برای دریافت کیسه همیانی از زر و سیم ، صدبار پیش پادشاه ترک آذربایجانی خم و راست می شد تا بلکه مورد تفقد وی واقع شود و البته این رسمی ماندگار از  فردوسی پاکزاد است که برای دریافت صله ای، شعر شکرکن فارسی را تبدیل به مداحی سلطان محمود غزنوی کرده بود ، هر چند که  زید آبادی در خیال بافی در حد و قواره فردوسی هم نیست، اما چه می شود کرد بازی روزگار است که عده ای دون مایه سخن پرور را ، بر ما مسلط کرده است تا مالیات آذربایجان را بر جیب زنند و تازه کلی هم از ما برنجند .قبلا این مورد را متذکر شده ام که من به هیچ روشنفکر ایرانی اعتمادی ندارم و نخواهم داشت .زیرا همانگونه که افعی  ،افعی  می زاید روشنفکر ایرانشهری  نیز در همان لحظه شکل گیری نطفه اندیشه خود ،کینه شتری به ترکان را   را حمل بر زایش فکری خود  می کند از این نظر به مصداق ضرب المثل ترکی ” ایلانین آغینا دا لعنت ،قاراسینا دا ” روشنفکر خوب و بد   ایرانی وجود ندارد برای ما همه ایشان بدند ، تجربه صد سال اخیر به ما این امکان را داده است تا. این حکم هرچند ناپسند و هر چند غیر دقیق را  بر  این قوم دست به قلم به کار ببریم . در حالیکه آمریکا می خواهد در ارمنستان مانور نظامی انجام دهد این آقای روشنفکر در یک  سفسطه بازی آشکار ادعا می کند ترکیه ، اذربایجان و اسرائیل در صدد تجزیه کشور هستند .زید آبادی با سو استفاده از شرایط به وجود آمده در واقع به دولت توصیه امنیتی کردن اذربایجان را می دهد . در طول چهل سال اخیر جریان روشنفکری عمده ترین توصیه اش به دولت ،همین امنیتی کردن آذربایجان بوده تا از توسعه سیاسی ان جلوگیری کنند .و شما می بینید حرف های که روشنفکران مرکزی از جمله خود این آقا می زند اگر در آذربایجان یک تحصیل کرده بگوید ،با شدیدترین احکام امنیتی و قضایی مواجه می شود . امثال زید آبادی یک هدف مشخص دارند و آن جلوگیری از بیداری آذربایجان است .آنها به همان اندازه که دنبال دولتی دموکراتیک برای خود هستند  خواهان اعمال و استمرار شرایط استبداد برای آذربایجان هستند . فلسفه سیاسی زید آبادی برای ما همان فلسفه آپارتایدی است ول چون می دانند صراحت گفتار در این  مورد به زیانشان تمام می شود ،در پشت کلمات نیت باطنی خود را پنهان می کنند و می خواهند طوری گردن ما را  بزنند که نه صدای از آن بیرون بیاید و نه خود ما متوجه شویم که اسیر تقدیر آنها شده ایم  . خطرناک دشمنان آذربایجان همین ملی مذهبی های چون زید آبادی هستند که برای ابتر نمودن حرکت سیاسی و مدنی آذربایجان توامان دو سلاح عمده را به کار می گیرند  : ملی گرایی مصدقی، شعوبی بازی شریعتی. اما چرا ملی گرایی مصدقی نه پهلوی ؟ ملی گرایی مصدقی دارای ردای تزویری از دموکراسی و شهروندی است که برای بسیاری حکم کیمیا را دارد در حالیکه برای آذربایجان سمی کشنده است .قبلا نیز گفته ام دموکراسی مصدقی ،دموکراسی مرز بندی شده است .یعنی آنها سعی خواهند کرد در تهران و اصفهان… نظامی آزاد ،دارای  حقوق شهروندی درست کنند ولی این شیوه حکمرانی هیچگاه به پیرامونی ها به آذربایجانی ها  داده نخواهد شد و سرکوب و فشار کماکان بر همان محور خواهد چرخید . ملی گراهای مصدقی در عین حال  مذهب بر ساخت شریعتی را نیز در مبارزه به خدمت گرفته اند .و برای پیروز شدن در این مبارزه از مذهب نیز بهره می گیرند .با توجه به خاستگاه شیعه از آذربایجان ،این طیف توانستند با توجیه و تفسیری فارس محور از آن این سلاح را نیز خنثی و در خدمت خود بگیرند .بنابراین هر روشنفکر آذربایجانی مجبور است در این راه  با طیف مصدقی -شریعتی بجنگد. تبلیغ شریعتیسم در آذربایجان به جز سر سپردن به ملی گرایی مصدقی ،پایانی دیگر ندارد و زید آبادی نیز جزوی از همین دارودسته است که  فکر می کنند هنوز آذربایجان را به درستی و کامل تاراج ننموده اند

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا