آذربایجانمقالات

نجات دریاچه اورمیه: ضرورت کنشگری میدانی برای وادار کردن مسئولان به اقدام ✍️رامین جباری

در چند روز اخیر، شاهد کمپین‌ها و هشتگ‌هایی در رسانه‌های اجتماعی از جامعه آذربایجانی در ایران هستیم که زنگ خطر دریاچه اورمیه را در حال انقراض به صدا درآورده است. بااین‌حال، در میان شور دیجیتالی، یک سؤال مبرم بی‌پاسخ‌مانده است – آیا فعالیت مجازی به‌تنهایی می‌تواند دریاچه را نجات دهد و مقامات ایرانی را مجبور به اقدام کند؟ این نوشته به نقش حیاتی کنشگری میدانی به‌عنوان نیرویی ضروری برای وادار کردن مقامات به تحمل هزینه‌های خشک شدن دریاچه اورمیه و تأثیر مخرب آن بر اقلیت آذربایجان می‌پردازد.

خشک شدن دریاچه اورمیه فراتر از یک بحران اکولوژیکی است. این نمونه بارز بی‌عدالتی زیست‌محیطی است که به‌طور نامتناسبی بر زندگی مردم آذربایجان در ایران تأثیر می‌گذارد. جامعه آذربایجان به‌عنوان یک اقلیت، بار سنگین این فاجعه زیست‌محیطی را به دوش می‌کشد.

درحالی‌که کمپین‌های رسانه‌های اجتماعی می‌توانند در افزایش آگاهی درباره دریاچه ارومیه موفق باشند، کارایی آنها در چشم‌انداز سیاسی ایران محدود است. بی‌تفاوتی رژیم‌های اقتدارگرا نسبت به احساسات و افکار عمومی اغلب فعالیت‌های مجازی را به پدیده‌ای گذرا تبدیل می‌کند که تحت‌الشعاع نگرانی‌های فوری‌تر قرار می‌گیرد.

خیزش از خیابان‌ها: نقش حیاتی کنشگری میدانی

برای ایجاد تغییرات اساسی و مطالبه پاسخگویی، جامعه آذربایجانی در ایران باید در رابطه با دریاچه اورمیه از کنشگری مجازی به اقدام میدانی تبدیل شود. کنشگری روی زمین پتانسیل اعمال قدرت واقعی را دارد، زیرا عزم جمعی یک جامعه متحد را نشان می‌دهد و مسئولیت را مستقیماً متوجه مقامات می‌کند.

یک جنبش قوی میدانی با بسیج جامعه آذربایجان و متحدان برای پیوستن به کنش جمعی میدانی ممکن می‌باشد. با مشارکت در سازمان‌دهی مردمی، برگزاری جلسات و مهم‌تر از همه، حضور در خیابان‌ها در اعتراض، می‌توان بر وضعیت وخیم دریاچه اورمیه و ضرورت و فوریت نجات دریاچه تأکید کرد.

اعتراضات خیابانی ابزار قدرتمندی برای جلب‌توجه ملی و فشار برای تغییر است. جامعه آذربایجان با کشاندن موضوع به خیابان‌ها می‌تواند خواسته‌های خود را رساتر بیان کند و این پیام روشن را به مسئولان بدهد که نمی‌توان خواسته‌های آنها را نادیده گرفت.

جلب حمایت گسترده

خشک شدن دریاچه اورمیه نه‌تنها جامعه آذربایجان بلکه کل کشور و منطقه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. با ایجاد اتحاد با سایر گروه‌های به حاشیه رانده‌شده و فعالان محیط‌زیست، جنبش قدرت می‌یابد و حمایت گسترده‌ای را به دست می‌آورد و نادیده گرفتن آن را برای مقامات سخت‌تر می‌کند.

فعالان میدانی می‌توانند با سیاست‌گذاران تعامل داشته باشند و مدافع تغییر سیاست‌ها برای رسیدگی به بحران دریاچه اورمیه باشند. این می‌تواند شامل تقاضا برای اقدام فوری برای احیای دریاچه، تخصیص منابع و نمایندگی عادلانه در فرآیندهای تصمیم‌گیری است.

مقاومت مسالمت‌آمیز و نافرمانی مدنی ابزار قدرتمندی برای پاسخ‌گویی مقامات در قبال عدم اقدام عملی لازم و کارساز می‌باشد. جنبش با کنش‌های مسالمت‌آمیز مانند تحصن و اعتصاب و اعتراضات خیابانی می‌تواند بر فوریت و لزوم اقدام فوری تأکید می‌کند.

سرنوشت دریاچه اورمیه نیازمند اقدام عاجل و قاطع جامعه آذربایجان و متحدان آن است. درحالی‌که کمپین‌های رسانه‌های اجتماعی برای افزایش آگاهی مؤثر واقع می‌شوند، تأثیر آنها در داخل ایران محدود است. با هم‌صدایی معترضان، اعتراضات خیابانی و اقدامی جمعی با متحدان محلی و جهانی برای وادار کردن مقامات به عمل می‌توان احتمال موفقیت کنش میدانی را افزایش داد.

جامعه آذربایجان باید از این لحظه برای گذار از فعالیت مجازی به اقدام میدانی، با استفاده از اعتراضات خیابانی و مقاومت مسالمت‌آمیز استفاده کند. آنها با این کار به مسئولان می‌فهمانند که خشک شدن دریاچه اورمیه قابل‌تحمل نخواهد بود و هزینه فاجعه زیست‌محیطی را به‌هیچ‌وجه به‌تنهایی متقبل نخواهند نمی‌شوند.

جامعه آذربایجان باقدرت کنش جمعی می‌تواند راه را برای آینده‌ای عادلانه و پایدار برای دریاچه ارومیه و همه ایرانیان هموار کند. این جنبش می‌تواند نمونه‌ای درخشان از این باشد که چگونه فعالیت‌های میدانی می‌توانند مقامات را مجبور به رسیدگی به بی‌عدالتی‌های زیست‌محیطی و حفاظت از حقوق و رفاه جوامع حاشیه‌نشین کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا