
بسیاری از مسائل مهم قابل مذاکره و امتیازگیری و توافقات، قبلتر در سر میز مذاکره به نوعی انجام شده و به توافق طرفین اصلی و ذیالنفع رسیده است و سپس نتایج و تصمیمات آن در عرصه میدان با انجام برخی تغییرات گاهاً جزئی، جامه عمل به خود میپوشد! انتظار میرود این بار نیز رخداد عملیات میدانی فعلی (در بوجود آمدن تنش در مرزهای دو کشور یاد شده) با توجه به توافقات پشت پرده میان بازیگران اصلی روسیه ،آزربایجان و ترکیه و احیاناً … ، قبلاً صورت گرفته و در نتیجه سران جمهوری آذربایجان مثل دفعه قبل در جنگ 44 روزه، این بار نیز با یقین به کسب دستاوردهای مذاکرات با اعتماد به حصول پیروزی و رسیدن به اهداف تعیین شده خود، پا در عرصه واقعیت و میدان عمل گذاشتهاند، چون که هرگونه غفلت و عدم سنجش غیر واقع بینانه، سرنوشت مردم و سران کشورها را به باد فنا میدهد و هزینههای جبران ناپذیری را به دنبال دارد.
در این میان نقش ایران چیست؟ چرا اصلاً نقش ایران نادیده میشود؟! با توجه به نوع مطالب شعارگونه و تهدیدآمیز برخی دیپلماتهای ایرانی چنین به نظر میرسد: چیزی که هنوز در هاله ابهام است نقش ایران در منطقه است. در صورت انجام عملیات نظامی در خصوص احداث کریدور زنگه زور این تغییرات چه اثرات سوء و یا چه دستاوردی برای اقتصاد و سیاستهای ایران خواهد داشت؟!
ایران بارها اعلام کرده است:
«۱- هرگونه تغییر ژئوپلتیک و مرزهای منطقه خط قرمز ماست.
۲- غیر از فرمت ۳+۳، همکاری با هر بیگانه، اجرای رزمایش با آنها و سفرهای مشکوک فقط اوضاع را پیچیده میکند!
۳- ایران آماده هرگونه کمک به دو طرف برای حل و فصل موضوع است.»
علی رغم اتخاذ این سیاست ، مسئولان آزربایجانی میگویند: «ایران در عمل با نقل و انتقال سلاحهایی که به مقصد ارمنستان سرازیر میشود بارها نشان داده است بیطرف نیست.حتی ایران آشکارا از یکی از طرفین درگیر دفاع میکند. ایران در حقیقت با تمام قامت از ارمنستان حمایت میکند.»
در حقیقت خط قرمز ایران جلوگیری از احداث کریدوری است که نخجوان را از طریق زنگهزور غربی به زنگهزور شرقی در خاک آزربایجان وصل میکند. ایران این کریدور را دالان ناتو و گاهی هم از آن به عنوان کریدور تورانی و پان تورکیستی یاد میکند! حتی برخی عناصر رده پایین دیپلماسی ایرانی از سر عصبانیت به شکل توهینآمیزی آن را دالان پیروان «ماده گرگ خاکستری» میخوانند!!!
در ارتباط با تنش یاد شده، باید اشاره کرد: در ماههای گذشته توافق مهمی میان عراق و ترکیه انجام شد که در نهایت بندر فاوو، مقصد و مبدا مبادلات میان این دو کشور اعلام شد. در روزهای اخیر توافق میان هند و عربستان انجام گردید. نشان میدهد کنار گذاشتن مسیر ایران از معادلات سیاسی و اقتصادی، از سوی اغلب کشورها دنبال میشود! سؤال مهم این است : چرا وضع این گونه است؟!
چه حفرههایی در سیاست خارجی ایران وجود دارد؟
چرا ایران نمی تواند جایگاه مناسب خود را کسب کند؟!
علت اینکه چرا بیهوده برای ایران هزینههایی تولید میشود؟
راستی منافع واقعی ایران چگونه تأمین خواهد شد؟!
راه های تعامل سازنده با کشورهای همسایه ایران کدامند؟!
و …
روسیه نشان داده است با وجود جنگ در اوکراین به صورت فعال به دنبال کسب منافع خود در قفقاز است. روسیه برای کسب منافع خود، گاهی ایران را از معادلات حذف میکند!
روسیه به درستی منافع خود را در قفقاز میشناسد! روسیه به دور از شعار زدگی منافع خود را میشناسد. یعنی روسیه با واقعیت حضور ترکیه در قفقاز کنار آمده است!
سؤال اینجاست : چرا ایران با وجود مشترکات مذهبی و فرهنگی با آزربایجان ، در جهت خلاف مسیر توسعه روابط با آزربایجان حرکت میکند و تحت تأثیر کدام لابیهای قدرتمندی از ارمنستان حمایت میکند؟! این در حالی است پاشینیان با در پیش گرفتن سیاست چشمانداز آتی به غرب و ناتو ، خلاف منافع ایران عمل میکند!
سؤال بعدی چرا روابط ایران با کشور مهم و سوم منطقه قفقاز، با گرجستان نیز تیره و تار است؟!
سؤال مهم دیگر: راستی در صورت تغییر در به اصطلاح ژئوپلتیک منطقه، ایران تا چه حد و اندازهی میتواند وارد عرصه عمل شود؟!
اصلاً در صورت امکان در ورود به جنگ به نفع ارمنستان، هزینههای آن تا چه حدودی منافع ایران را تأمین خواهد کرد؟! آیا انجام چنین سیاستی واقع بینانه است؟! آیا شرایط و اوضاع داخلی کشور و مردم آمادگی شروع یک جنگ دیگر را علیه ابرقدرتها را دارند؟فکر می کنم سیاست ایران باید بیشتر بر این متمرکز باشد که نقشش را نادیده نگیرند! تغییر در دیدگاهها اشتباهآمیز قبلی، در زمینه سیاست بینالمللی و منطقهای و داشتن حسن همجواری و دوری از تنشآفرینی و … میتواند مثمر ثمر باشد. کاری که در خصوص عربستان صورت گرفت! باید در عرصههای وسیعتر دنبال شود. توافق با آزربایجان و ترکیه و کسب منافع اقتصادی در قفقاز، گام بعدی است.
@tvaznews