آذربایجانمقالات

آغاز خروج فضای مسموم و بازگشت فضای حرفه ای( تئوریکی-میدانی)به شهر اورمیه؛ ✍🏻isyancı(urmulu)

وقتی در سال های 70 جنبش های مردمی آزربایجان جنوبی رفته رفته در چهارچوبی به نام حرکت ملی آزربایجان شناخته میشد، اورمیه از همان سال ها شکل تئوریکی-میدانی بر خود گرفته بود. از جنبش های دانشجویی گرفته تا فضاهای دیگر، شکل سازمانی و یکپارچگی بر خود داشت.

بعد از حذف، دوری و فراری دادن برخی از فعالان، مغز های متفکر و تئوریکی-میدانی حرکت ملی آزربایجان توسط حاکمیت، باعث شد در بعضی از شهر ها منجمله اورمیه فضا تئوریکی-میدانی جای خود را اکثرا به فضای شور، به جای شعور و فضای غیر حرفه ای بدهد( فضای مسموم انتخاباتی ).
جمهوری اسلامی ایران که در ظاهر نام اسلام را یدک میکشد ولی همان افکار شعوبی فارس را با شکل دیگری ادامه میدهد، با ترور، تهدید و شکنجه های فراوان توانستند بسیاری از شخصیت های مهم، نویسندگان و فعالان صادق حرکت ملی را دی اکتیو و یا زندانی نمایند؛ ولی با آن همه اعمال وحشیانه نتوانستند که بر حرکت ملی آزربایجان نفوذ کرده و روحیه مبارزان شکست ناپذیر فعالان آزربایجانی را شکسته و آن را به سمت دلخواه خود سوق دهند.
بعد از قیام خرداد 85 که لرزه به اندام شعوبی فارس انداخته بود، اتاق فکری حکومت مرکزی بعد از قیام مردم آزربایجان جنوبی ضرورت کنترل مستقیم و یا به صورت غیر مستقیم با متوسل شدن به راه کارهای مختلف منجمله دی اکتیو کردن شخصیت های تئوریکی و غیر حرفه ای کردن مطالبات حرکت ملی و سوق دادن به سمت دلخواه خود را در سر داشتند که متاسفانه از سال های تقریبا 1392 تا به امروز، شعوبی فارس توانسته است به برخی از خواسته های خود برسد که در صدر آن میتوانیم اورمیه را قربانی بزرگ بشناسیم.
اورمیه آن شهری تئوریکی که روزی از تمامی لحاظ منجمله فعالیت های دانشجویی، خیابانی و رسانه ای اولین حرف را در آزربایجان جنوبی میزد، متأسفانه در طی 9 سال اخیر مورد هدف حاکمیت قرار گرفته که باعث کم رنگ شدن و یا از بین رفتن فضاهای مزبور گردید است.
تحصیل به زبان مادری، مبارزه با احزاب سیاسی و تروریستی کورد و فعالیت هایی به نام حرکت های هویت طلبانه در واقع برخی از خواسته ی تشکل های حرکت ملی آزربایجان بوده ولی خارج شدن از استعمار و یا استقلال آذربایجان جنوبی و همچنین خود مختاری نیز از خواسته های احزاب سیاسی آزربایجان و جنبش های اجتماعی آزربایجان جنوبی میباشد که جمهوری اسلامی ایران تحمل این خواسته ها را ندارد.
فضای انتخاباتی در اورمیه که ما آن را فضای مسموم می شناسیم تا به حال حاکمیت هیچ عکس العملی در باب منحل کردن، ضربه زدن و جلوگیری از تشکیل آن نکرده است و بالعکس با رکلام های مختلف و ایجاد چالش، فعالان میدانی را هم به آن سمت به صورت ناخود آگاه سوق داده است، ولی درباره اعتراضات مانند اعتراضات مردمی دریاچه اورمیه شدیدترین و وحشیانه ترین اعمال را به انجام رسانده اند که این خود رضایت حاکمیت بر تشکیل فضای انتخاباتی را اثبات میکند.
با ورود شخصیت های مهم و میدانی که در اوایل، چهار چوب انتخابات در دستانشان بود با حیله های فراوان اکثر فرد های مزبور را به ترک از این فضا و با بال و پر دادن به بعضی از سست عنصر ها، توانستند اکثر فضا را تحت کنترل معلوم الحال ها قرار بدهند همچنین نیروهای نفوذی و خرابکار را وارد آن میدان بکنند؛ گرچه تعداد انگشت شماری فعالان بزرگ و تئوریک هم در آن فضا وجود دارند، آنهم به خاطر کنترل فضای موجود میباشد.
در نتیجه چالش انتخاباتی، اگر سال 94 را که به همت آن عده کمی از نفراتی که نقش اساسی را در فضای خیابانی و دانشگاهی را داشتند را کنار بگذاریم، فضای های مختلف منجمله جنبش دانشجویی آزربایجان رفته رفته به نیستی کشیده شد. نسل جدید فضایی را که جمهوری اسلامی ایران برای تحت کنترل و شناسایی نفرات درست کرده بود، به ناخود آگاه گرفتار آن فضا شدند و عده ای نیز به خاطر هزینه نداشتن آن فضا (منظور هزینه جانی، مالی و…) وارد آن میدان گردیدند؛ نفوذی های جمهوری اسلامی ایران نیز از آن طریق وارد حرکت ملی آزربایجان میشدند.
اما خوشبختانه به عزم تشکیلات ها خارج و داخل و بعضی از فردهای مستقل که بیشتر به جای من به ما قائل هستند، توانستند به این اورمیه ضربه دیده، روح تازه ای را اعطا نمایند و بعد از جنگ دوم قاراباغ با خیزش غرور انگیز به خیابان ها در جریان اعتراضات دریاچه اورمیه، به دشمنان و مخالفان بفهمانند که اورمیه نه تنها مثل گذشته فضای میدانی را احیا کرده است بلکه قدرتمند تر نیز خواهند شد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا